خاقانی (غزلیات)/ز خاک کوی تو هر خار سوسنی است مرا
ز خاک کوی تو هر خار سوسنی است مرا | به زیر زلف تو هر موی مسکنی است مرا | |||||
برای آنکه ز غیر تو چشم بردوزم | به جای هر مژه بر چشم سوزنی است مرا | |||||
ز بسکه بر سر کوی تو اشک ریختهام | ز لعل در بر هر سنگ دامنی است مرا | |||||
فلک موافقت من کبود درپوشید | چو دید کز تو بهر لحظه شیونی است مرا | |||||
از آن زمان که ز تو لاف دوستی زدهام | بهر کجا که رفیقی است دشمنی است مرا | |||||
هر آنکه آب من از دیده زیر کاه تو دید | یقین شناخت که بر باد خرمنی است مرا | |||||
به دام عشق تو درماندهام چو خاقانی | اگر نه بام فلک خوش نشیمنی است مرا |