خاقانی (غزلیات)/سینه پر آتشم چو میغ از تو
سینه پر آتشم چو میغ از تو | چهرهی پر گوهرم چو تیغ از تو | |||||
روز عمرم بدی که چون | حاصلی نیست جز دریغ از تو | |||||
ماتم عمر رفته خواهم داشت | زان سیه جامهام چو میغ از تو | |||||
رصد عشق تو جهان بگرفت | چون تمنا کنم دریغ از تو | |||||
وه چه سنگی که خون خاقانی | ریختی نامده دریغ از تو |