خاقانی (غزلیات)/علم عشق عالی افتاده است

خاقانی (غزلیات) از خاقانی
(علم عشق عالی افتاده است)
  علم عشق عالی افتاده است کیسه‌ی صبر خالی افتاده است  
  اختیاری نبود عشق مرا که ضروری و حالی افتاده است  
  اختر عشق را به طالع من صفت بی‌زوالی افتاده است  
  دست بر شاخ وصل او نرسد ز آنکه در اصل عالی افتاده است  
  خوش بخندم چو زلف او بینم زآنکه شکلش هلالی افتاده است  
  هرچه دارد ضمیر خاقانی در غمش حسب حالی افتاده است