دیوان حافظ/به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق
ایضاً له
بعهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق | به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد[۱] | |||||
نخست پادشهی همچو او ولایت بخش | که جان خویش بپرورد[۲] و داد عیش بداد | |||||
دگر مربّی اسلام شیخ مجدالدّین | که قاضیّ به ازو آسمان ندارد یاد | |||||
دگر بقیّهٔ ابدال شیخ امین الدّین | که یمن همّت او کارهای بسته گشاد | |||||
دگر شهنشه دانش عضد که در تصنیف | بنای کار مواقف[۳] بنام شاه نهاد | |||||
دگر کریم چو حاجی قوام دریادل | که نام نیک ببرد از جهان ببخشش و داد | |||||
نظیر خویش بنگذاشتند[۴] و بگذشتند | خدای عزّ و جل جمله را بیامرزاد |
- ↑ رجوع شود برای شرح احوال اشخاص مذکور درین قطعه بحواشی آخر کتاب،
- ↑ چنین است با باء موحّده در اوّل در اغلب نسخ چاپی و سودی و جیب السیر و فارسنامهٔ ناصری،– خ ت ط: نپرورد (با نون در اوّل)،– اغلب نسخ خطّی قدیم این ابیات را اصلاً ندارند،–
- ↑ اشاره است بکتاب مشهور «مواقف» در علم کلام تألیف قاضی عضدالدّین عبدالرّحمن ایجی معروف، رجوع شود بحواشی آخر کتاب،
- ↑ بنگذاشتند بتقدیم باء موحّده بر نون نفی، رجوع شود برای شواهد این استعمال یعنی ادخال باء زائده بر افعال منفیّه بحواشی آخر کتاب،–