دیوان حافظ/بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
۱۳۱ | بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد | هلال عید بدور قدح اشارت کرد | ۱۰۵ | |||
ثواب روزه و حجّ قبول آنکس برد | که خاک میکدهٔ عشق را زیارت کرد | |||||
مقام اصلی ما گوشهٔ خراباتست | خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد | |||||
بهای بادهٔ چون لعل چیست جوهر عقل | بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد | |||||
نماز در خَمِ آن ابروان محرابی | کسی کند که بخون جگر طهارت کرد | |||||
فغان که نرگس جمّاش شیخ شهر امروز | نظر بدُردکشان از سر حقارت کرد | |||||
بروی یار نظر کن ز دیده منّت دار | که کار دیده نظر از سر بصارت کرد | |||||
حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ | ||||||
اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد |