دیوان حافظ/دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
۳۲۰ | دیشب بسیل اشک ره خواب میزدم | نقشی بیاد خطّ تو بر آب میزدم | ۳۱۶ | |||
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته | جامی بیاد گوشهٔ محراب میزدم | |||||
هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست | بازش ز طرّهٔ تو بمضراب میزدم | |||||
روی نگار در نظرم جلوه مینمود | وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم | |||||
چشمم بروی ساقی و گوشم بقول چنگ | فالی بچشم و گوش در این باب میزدم | |||||
نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم | بر کارگاه دیدهٔ بیخواب میزدم | |||||
ساقی بصوت این غزلم کاسه میگرفت | میگفتم این سرود و می ناب میزدم | |||||
خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام | ||||||
بر نام عمر و دولت احباب میزدم |