دیوان حافظ/دی پیر میفروش که ذکرش به خیر باد
۱۰۰ | دی پیر می فروش که ذکرش بخیر باد | گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد | ۱۶۴ | |||
گفتم بباد میدهدم باده نام و ننگ | گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد | |||||
سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست | از بهر این معامله غمگین مباش و شاد | |||||
بادت بدست باشد اگر دل نهی بهیچ | در معرضی که تخت سلیمان رود بباد | |||||
حافظ گرت ز پند حکیمان ملالتست | ||||||
کوته کنیم قصّه که عمرت دراز باد |