| | | | | | |
۲۱۴ |
دیدم بخواب خوش که بدستم پیاله بود |
|
تعبیر رفت و کار بدولت حواله بود |
۲۳۹ |
|
چل سال رنج و غصّه کشیدیم و عاقبت |
|
تدبیر ما بدست شراب دوساله بود |
|
|
آن نافهٔ مراد که میخواستم ز بخت |
|
در چین زلف آن بت مشکین کُلاله بود |
|
|
از دست برده بود خمار غمم سحر |
|
دولت مساعد آمد و می در پیاله بود |
|
|
بر آستان میکده خون میخورم مدام |
|
روزیّ ما ز خوان قدر این نواله بود |
|
|
هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید |
|
در رهگذار باد نگهبان لاله بود |
|
|
بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح |
|
آندم که کار مُرغ سحر آه و ناله بود |
|
|
دیدیم شعر دلکش حافظ بمدح شاه |
|
یک بیت ازین قصیده به از صد رساله بود |
|
|
آن شاه تندحمله که خورشید شیرگیر |
|
|
پیشش بروز معرکه کمتر غزاله بود |
|