دیوان حافظ/رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

۱۷۹  رسید مژده که ایّام غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند  ۱۲۹
  من ار چه در نظر یار خاکسار شدم رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند  
  چو پرده دار بشمشیر میزند همه را کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند  
  چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بدست چو بر صحیفهٔ هستی رقم نخواهد ماند  
  سرود مجلس جمشید گفته‌اند این بود که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند  
  غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند  
  توانگرا دل درویش خود بدست آور که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند  
  بدین رواق زبرجد نوشته‌اند بزر که جز نکوئی اهل کرم نخواهد ماند  
  ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ  
  که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند