دیوان حافظ/سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی
۴۴۰ | سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی | خطاب آمد که واثق شو بالطاف خداوندی | ۴۹۵ | |||
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصودست | بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی | |||||
قلم را آن زبان نبود که سرّ عشق گوید باز | ورای حدّ تقریرست شرح آرزومندی | |||||
الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور | پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی | |||||
جهان پیر رعنا را ترّحم در جبلّت نیست | ز مهر او چه میپرسی درو همّت چه میبندی | |||||
همائی چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کی[۱] | دریغ آن سایهٔ همّت[۲] که بر نااهل افکندی | |||||
درین بازار اگر سودیست با درویش خرسندست | خدایا منعمم گردان بدرویشیّ و خرسندی | |||||
بشعر حافظ شیراز میرقصند و مینازند | ||||||
سیه چشمان کشمیریّ[۳] و ترکان سمرقندی[۴] |
- ↑ چنین است در اکثر نسخ، نخ س: حیفست، خ: سهلست (?).
- ↑ چنین است در اکثر نسخ قدیمه، ق س ی: دولت.
- ↑ چنین است در جمیع نسخ مگر خ که «شیرازی» دارد.
- ↑ چنین است بیت مقطع این غزل در اکثر نسخ دیوان که بدست است، نخ و ر بجای این بیت بیت ذیل را دارند: بخوبان دل مده حافظ ببین آن بیوفائیهاکه با خوارزمیان کردند ترکان سمرقندی، و گویا در حقیقت خواجه بیت مقطع را ابتدا بهمین نحو فرموده بوده و بعدها ببیت متن تبدیل کرده است چه مورّخ مشهور قریب العصر با حافظ عبدالرزّاق سمرقندی در کتاب مطلع السّعدین و مجمع البحرین در ذیل حوادث سنهٔ ۷۸۱ تصریح کرده که خواجه این غزل را با همین مقطع یعنی بخوبان دل مده الخ در اشاره بفتح خوارزم بدست امیر تیمور در اواسط سنهٔ هفتصد و هشتاد و یک و نهب و تخریب آن بلده که در آن عصر مشهور آفاق و موطن صنادید عالم و مسکن نحاریر بنی آدم بوده فرموده است (عین عبارت مطلع السّعدین بتمامه ان شاء اللّه در حواشی آخر کتاب نقل خواهد شد) پس معلوم میشود چنانکه در بالا گفته شد که ظاهراً خود خواجه ابتدا مقطع این غزل را بهمین نحو که در حاشیه مثبت است فرموده بوده و سپس بعللی که معلوم نیست و شاید پس از ورود امیر تیمور بفارس آن بیت را ببیت متن که مطابق با اکثریت نسخ متداولهٔ دیوان است بدل کرده است –