دیوان حافظ/سلام الله ما کر اللّیالی

۴۶۳  سلام اللّه ما کرّ اللیالی وَ جاوَبتِ المثانی و اَلمثالی[۱]  ۴۵۸
  علی وادی الاَراک و مَن علیها[۲] و دارٍ بِاللّویٰ فوق الرِّمال  
  دعاگوی غریبان جهانم و ادعو بالتّواتر و التّوالی  
  بهر منزل که رو آرد خدا را نگه دارش بلطف لایزالی  
  منال ایدل که در زنجیر زلفش همه جمعیّتست آشفته حالی  
  ز خطّت صد جمال دیگر افزود که عمرت باد صد سال جلالی  
  تو می‌باید که باشی ور نه سهلست زیان مایهٔ جاهیّ و مالی  
  بر آن نقّاش قدرت آفرین باد که گردِ مه کشد خطّ هلالی[۳]  
  فحبّکَ راحتی فی کلّ حین و ذکرک مونسی فی کلّ حال  
  سویدای دل من تا قیامت مباد از شوق و سودای تو خالی  
  کجا یابم وصال چون تو شاهی منِ بدنام رندِ لاابالی  
  خدا داند که حافظ را غرض چیست  
  و علم اللّه حسبی من سؤالی  


  1. المثالی بفتح میم اصل آن المثالث است مانند الثّالی در الثّالث در قول شاعر: قد مرّ یومان و هذا الثّالی و انت بالهجران لا تبالی، و مثانی و مثالث تارهای دوّم و سوّم عود است از آلات معروف موسیقی،
  2. وادی الاَراک بفتح الف موضعی است نزدیک مکّه (مراصد الاطّلاع در «اراک») و در اسامی امکنه تذکیر و تأنیث هر دو جائز است باعتبار موضع و باعتبار بقعه یا بلده (شرع رضی بر کافیه در باب ما لاینصرف)، و همین است علّت تأنیث ضمیر «علیها» با آنکه وادی خود مذکّر است،
  3. بعضی نسخ در اینجا بیت ذیل را علاوه دارند: اموت صبابةً یا لیت شعریمتی نطق البشیر عن الوصال،