دیوان حافظ/سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی
۴۸۸ | سحرم هاتف میخانه بدولتخواهی | گفت بازآی که دیرینهٔ این درگاهی | ۴۶۲ | |||
همچو جم جرعهٔ ما[۱] کش که ز سرّ دو جهان | پرتو جام جهان بین دهدت آگاهی[۲] | |||||
بر در میکده رندان قلندر باشند | که ستانند و دهند افسر شاهنشاهی | |||||
خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای | دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی | |||||
سر ما و در میخانه که طرف بامش | بفلک بر شد و دیوار بدین کوتاهی | |||||
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن | ظلماتست بترس از خطر گمراهی | |||||
اگرت سلطنت فقر ببخشند ایدل | کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی[۳] | |||||
تو دم فقر ندانی زدن از دست مده | مسند خواجگی و مجلس[۴] تورانشاهی | |||||
حافظ خام طمع شرمی ازین قصّه بدار | ||||||
عملت چیست که فردوس[۵] برین میخواهی |
- ↑ چنین است در خ س نخ، سایر نسخ: جرعهٔ می،
- ↑ در بسیاری از نسخ اینجا بیت ذیل را علاوه دارند: با گدایان در میکده ای سالک راهبادب باش گر از سرّ خدا آگاهی،
- ↑ خ ی اینجا بیت ذیل را علاوه دارند که در حقیقت از حیث معنی و مضمون و قافیه عین بیت ششم است و گویا یکی ازین دو بیت اصلاح و عبارة اخرای بیت دیگر بوده از خود خواجه و سپس بعضی نسّاخ هر دو را درین غزل ثبت کردهاند: گذرت بر ظلماتست بجو خضر رهیکه درین مرحله بسیار بود گمراهی،
- ↑ خ: منصب،
- ↑ چنین است در خ، سایر نسخ: مزدش دو جهان میخواهی،– نخ درین غزل بیت ذیل را علاوه دارد: فکر و اندیشه جمیلست کنون میبایدگوشوارش ز دُردانهٔ تورانشاهی،