دیوان حافظ/صبحست ساقیا قدحی پر شراب کن
۳۹۶ | صبحست ساقیا قدحی پرشراب کُن | دور فلک درنگ ندارد شتاب کن | ۳۹۶ | |||
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب | ما را ز جام بادهٔ گلگون خراب کن | |||||
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد | گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن | |||||
روزی که چرخ از گِلِ ما کوزها کند | زنهار کاسهٔ سر ما پرشراب کن | |||||
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم | با ما بجام بادهٔ صافی خطاب کن | |||||
کار صواب بادهپرستیست حافظا | ||||||
برخیز و عزم جزم بکار صواب کن |