سنایی غزنوی (غزلیات)/اسب را باز کشیدی در زین
اسب را باز کشیدی در زین | راه را کردی بر خانه گزین | |||||
راه بیداری آوردی پیش | دل من کردی گمراه و حزین | |||||
بدل و شق بپوشیدی درع | بدل جام گرفتی زوبین | |||||
دست بردی به سوی تیر و کمان | روی دادی به سوی حرب و کمین | |||||
نه براندیشی از کرب زمان | نه ببخشایی بر خلق زمین | |||||
تا نبینم رخ چون ماه ترا | بارم از دیده به رخ بر پروین | |||||
چون بخسبم ز فراق تو مرا | غم بود بستر و حیرت بالین |