سنایی غزنوی (غزلیات)/ای زلف تو بند و دام عاشق
ای زلف تو بند و دام عاشق | ای روی تو ناز و کام عاشق | |||||
در جستن تو بسی جهانها | بگذشته به زیر گام عاشق | |||||
بنمای جمال خویش و بفزای | در منزلت و مقام عاشق | |||||
وز شربت لطف خویش تر کن | آخر یک روز کام عاشق | |||||
وز بادهی وصل خویش پر کن | یک شب صنما تو جام عاشق | |||||
اکنون که همه جهان بدانست | از عشق تو ننگ و نام عاشق | |||||
بشنو جانا تو از سنایی | تا بگذارد پیام عاشق | |||||
بر عاشق اگر سلام نکنی | باری بشنو سلام عاشق |