سنایی غزنوی (غزلیات)/ای سنایی خیز و بشکن زود قفل میکده
ای سنایی خیز و بشکن زود قفل میکده | باز خرما را زمانی زین غمان بیهده | |||||
جام جمشیدی بیار از بهر این آزادگان | درد می درده برای درد این محنت زده | |||||
درد صافی درده ای ساقی درین مجلس همی | تا زمانی می خوریم آسوده دل در میکده | |||||
محتسب را گو ترا با مست کوی ما چکار | می چه خواهی ای جوان زین عاشقان دل زده | |||||
میندانی کادم از کتم عدم سوی وجود | از برای مهربازان خرابات آمده | |||||
تا ترا روشن شود در کافری در ثمین | بت پرستی پیشه گیر اندر میان بتکده |