سنایی غزنوی (غزلیات)/ای سنایی کفر و دین در عاشقی یکسان شمر
ای سنایی کفر و دین در عاشقی یکسان شمر | جان ده اندر عشق و آنگه جان ستان را جان شمر | |||||
کفر و ایمان گر به صورت پیش تو حاضر شوند | دستگاه کفر بیش از مایهی ایمان شمر | |||||
ور نمیدانی که خود جانان چه باشد در صفا | هر چه آن را از تو بیرون برد آن را آن شمر | |||||
چشمهی حیوان چه جویی قطرهای آب از نیاز | در کنار افشان ز چشم و چشمهی حیوان شمر | |||||
یوسف گم کرده از نو دیدهی شوخی بدوز | پوست را بر قالب خود خانهی احزان شمر |