سنایی غزنوی (غزلیات)/باز افتادیم در سودای تو
باز افتادیم در سودای تو | از نشاط آن رخ زیبای تو | |||||
دستمان گیر الله الله زینهار | زان که بنهادیم سر در پای تو | |||||
باز ما را جاودان در بند کرد | حلقهی زلفین عنبرسای تو | |||||
باز کاسد کرد در بازار عشق | عقل ما را لعل روح افزای تو | |||||
ما دو صد منزل دوان باز آمدیم | مردمی کن یک قدم باز آی تو | |||||
روی سوی عشق تو آوردهایم | گر چه آگه نیستیم از رای تو | |||||
با ملاحت خود سراسر نقش کرد | نیکویی بر روی چون دیبای تو | |||||
باز ما را عالمی چون حلقه کرد | آن دو چشم جادوی رعنای تو | |||||
مر سنایی را کنون تا جاودان | در پذیرش تا بود مولای تو |