سنایی غزنوی (غزلیات)/با من بت من تیغ جفا آخته دارد
با من بت من تیغ جفا آخته دارد | صبر از دل من جمله برون تاخته دارد | |||||
او را دلم آرامگهست و عجبست این | کارامگه خویش برانداخته دارد | |||||
صد مشعله از عشق برافروخته دارم | تا صد علم از حسن برافراخته دارد | |||||
جانم ببرد تا ندبی نرد ببازم | زیرا که دلم در ندبی باخته دارد | |||||
صد سلسله دارد ز شبه ساخته بر سیم | آن سلسله گویی پی من ساخته دارد |