| | | | | | |
|
بند ترکش یک زمان ای ترک زیبا باز کن |
|
با رهی یک دم بساز و خرمی را ساز کن |
|
|
جامهی جنگ از سر خود برکش و خوش طبع باش |
|
خانهی لهو و طرب را یک زمان در باز کن |
|
|
چند گه در رزم شه پرواز کردی گرد خصم |
|
گرد جام می کنون در بزم ما پرواز کن |
|
|
یک زمان با عشق خود می خور و دلشاد زی |
|
ترکی و مستی مکن چندان که خواهی ناز کن |
|
|
ناز ترکان خوش بود چندان که در مستی شود |
|
چون شوی مست و خراب آنگاه ناز آغاز کن |
|
|
ناز و مستی دلبران بر عاشقان زیبا بود |
|
ناز را با مستی اندر دلبری دمساز کن |
|
|
گر شکار خویش خواهی کرد جملهی خلق را |
|
زلف را گه چون کمند و گه چو چنگ باز کن |
|
|
مهر تو گردنکشان را صید تو کرد آنگهی |
|
پادشه امروز گشتی در جهان آواز کن |
|