سنایی غزنوی (غزلیات)/بیهوده چه شینید اگر مرد مصافید
بیهوده چه شینید اگر مرد مصافید | خیزید همی گرد در دوست طوافید | |||||
از جانب خود هر دو جهان هیچ مجویید | جز جانب معشوق اگر صوفی صافید | |||||
چون مایه همی در پی یک سود بدادید | آنگاه کنم حکم که در صرف صرافید | |||||
تا بر نکنید جان و دل از غیر دلارام | دعوی مکنید صفوت و بیهوده ملافید | |||||
دارید سرای طایفه دستی بهم آرید | ورنه سرتان دادم خیزید معافید |