سنایی غزنوی (غزلیات)/حلقهی ارواح بینم گرد حلقهی گوش تو
حلقهی ارواح بینم گرد حلقهی گوش تو | آفتاب و ماه بینم حامل شبپوش تو | |||||
بیدلان را نرگس گویای تو خاموش کرد | عاشقان را کرد گویا پستهی خاموش تو | |||||
تلخ نو شیرینترست از شهد و شکر وقت کین | چون بود هنگام صلح و وصل رویت نوش تو | |||||
خواب خرگوش آمد از تو عاشقانت را نصیب | زین قبل سخره کند بر شیر و بر خرگوش تو | |||||
مرغوار اندر هوای تو همی پرد دلم | بر امید آنکه سازد آشیان آغوش تو |