سنایی غزنوی (غزلیات)/خویشتن داری کنید ای عاشقان با درد عشق
خویشتن داری کنید ای عاشقان با درد عشق | گر چه ما باری نهایم از عشقبازی مرد عشق | |||||
ما همه دعوی کنیم از عشق و عشق از ما به رنج | عاشق آن باید که از معنی بود در خورد عشق | |||||
عشق مردی هست قائم گر بر و جانها برد | پاکبازی کو که باشد عاشق و هم برد عشق | |||||
گرد عشق آنگاه بینی کاب رخ را کم زنی | آب رخ در باز تا روزی رسی در گرد عشق | |||||
خیره سر تا کی زنی همچون زنان لاف دروغ | ناچشیده شربت وصل و ندیده درد عشق | |||||
ای سنایی توبه باید کردن از معنی ترا | گر بر آید موکب رندان و بردا برد عشق |