| | | | | | |
|
روی او ماهست اگر بر ماه مشک افشان بود |
|
قد او سروست اگر بر سرو لالستان بود |
|
|
گر روا باشد که لالستان بود بالای سرو |
|
بر مه روشن روا باشد که مشک افشان بود |
|
|
دل چو گوی و پشت چون چوگان بود عشاق را |
|
تا زنخدانش چو گوی و زلف چون چوگان بود |
|
|
گر ز دو هاروت او دلها نژند آید همی |
|
درد دلها را ز دو یاقوت او درمان بود |
|
|
من به جان مرجان و لولو را خریداری کنم |
|
گر چو دندان و لب او لولو و مرجان بود |
|
|
راز او در عشق او پنهان نماند تا مرا |
|
روی زرد و آه سرد و دیدهی گریان بود |
|
|
زان که غمازان من هستند هر سه پیش خلق |
|
هر کجا غماز باشد راز کی پنهان بود |
|
|
بر کنار خویش رضوان پرورد او را به ناز |
|
حور باشد هر که او پروردهی رضوان بود |
|
|
هر زمان گویم به شیرینی و پاکی در جهان |
|
چون لب و دندان او یارب لب و دندان بود |
|