سنایی غزنوی (غزلیات)/لولو خوشاب من از چنگ شد یکبارگی
لولو خوشاب من از چنگ شد یکبارگی | لالهی سیراب من بیرنگ شد یکبارگی | |||||
دلبری را من به چنگ آورده بودم در جهان | ای دریغا دلبرم کز چنگ شد یکبارگی | |||||
جنگها بودی میان ما و گاهی آشتی | آشتی این بار الحق جنگ شد یکبارگی | |||||
بود نام و ننگ ما را پیش ازین هر جایگاه | این بتر کامروز نامم ننگ شد یکبارگی | |||||
با رخ و اشکی چو زر سیماب و من چون موم نرم | کز دل چون سنگ آن بت سنگ شد یکبارگی | |||||
این جهان روشن اندر هجر آن زیبا پسر | بر سنایی تیره گشت و تنگ شد یکبارگی |