سنایی غزنوی (غزلیات)/موی چون کافور دارم از سر زلفین تو
موی چون کافور دارم از سر زلفین تو | زندگانی تلخ دارم از لب شیرین تو | |||||
خاک بر سر کردم از طور رخ پر آب تو | سنگ بر دل بستم از جور دل سنگینتو | |||||
مونس من ماه و پروینست هر شب تا به روز | زان رخ چون ماه و زان دندان چون پروین تو | |||||
زعفرانست از رخ من توده بر بالین من | ارغوانست از رخ تو سوده بر بالین تو | |||||
گر مسلمان کشتن آیین باشد اندر کافری | در مسلمانی مسلمان کشتنست آیین تو | |||||
رخنه افتد بیشک اندر دین تو زین کارها | کی پسندد عاشق تو رخنه اندر دین تو |