سنایی غزنوی (غزلیات)/پر کن صنما هلاقنینه
پر کن صنما هلاقنینه | زان آب حیات راستینه | |||||
زان می که چو از خم سفالین | تحویل کند در آبگینه | |||||
حاجی به شعاع او به شب در | تا مکه ببیند از مدینه | |||||
آن دل که بیافت قبلهای زان | بهتر ز حدائق و سکینه | |||||
آن دل شود از لطافت حق | اوصاف طرایف خزینه | |||||
یکسان شود آنگهی بر او بر | مرغ و بره و غم جوینه | |||||
حیران شود او میان اصلاب | چون کبک دری میان چینه | |||||
گر نفس تو در ره خداوند | چون خوک و چو خرس شد سمینه | |||||
گر زان که شوی ز نصرت حق | مانندهی نوح در سفینه | |||||
گر روی کنی سوی سنایی | چون پسته خوری تو شکرینه |