سنایی غزنوی (غزلیات)/چشمکان پیش من پر آب مکن
چشمکان پیش من پر آب مکن | دلم از عاشقی کباب مکن | |||||
ریگ را پیش چشم رود مکن | رود را پیش دل سراب مکن | |||||
به کس از ابتدا رسول مباش | رقعهای آیدت جواب مکن | |||||
به صبوری توان رسید به دوست | به هم اندر مزن شتاب مکن | |||||
نه خدایی چنین مجیب مباش | دعوت خلق مستجاب مکن | |||||
با سنایی چنین توانی بود | ور نه شو خویشتن عذاب مکن |