| | | | | | |
|
چشم روشن بادمان کز خود رهایی یافتیم |
|
در مغاک خاک تیره روشنایی یافتیم |
|
|
گر چه ما دور از طمع بودیم یک چندی کنون |
|
از قناعت پایگاه پادشایی یافتیم |
|
|
ما ازین باطل خوران آشنا بیگانهوار |
|
پشت بر کردیم و با حق آشنایی یافتیم |
|
|
هرگز از بار حسد خسته نگردد پشت ما |
|
کز «قل الله ثم ذرهم» مومیایی یافتیم |
|
|
اول اندر نشهی اولا گرفتار آمدیم |
|
آخر اندر نشهی اخرا رهایی یافتیم |
|
|
خاکپای کمزنان شد توتیای چشم ما |
|
کار سرمان بود و آخر کار پایی یافتیم |
|
|
سر فرو بردیم تا بر سروران سرور شدیم |
|
چاکری کردیم تا کار کیایی یافتیم |
|
|
پارسایان هر زمان ناپارسا خوانندمان |
|
ما از آن بر پارسایان پارسایی یافتیم |
|
|
گر همی خواهی که باشی پادشا و پارسا |
|
شو گدایی کن که ما این از گدایی یافتیم |
|
|
ما گدایان را ز نادانی نکوهش چون کنی |
|
کاین سنا از سینهی پاک سنایی یافتیم |
|