سنایی غزنوی (غزلیات)/یار اگر در کار من بیمار ازین به داشتی
یار اگر در کار من بیمار ازین به داشتی | کار این دلخسته را بسیار ازین به داشتی | |||||
ور دل دیوانه رنگ من نبودی تند و تیز | یا بهش تر زین بدی یا یار ازین به داشتی | |||||
عاشق بیچارهیی بیپرسشست آخر تنم | در حق بیمار خود تیمار ازین به داشتی | |||||
کار من مشکل شد ارنی دوست در دل بردنم | نرگس بیکار را بر کار ازین به داشتی | |||||
شد دلم مغرور آن گفتار جان افزای تو | آه اگر در عشق من گفتار ازین به داشتی | |||||
با سنایی عهد و پیمان داشتی در دل مقیم | گر سنایی مرد بودی کار ازین به داشتی |