شاهنامه (تصحیح ژول مل)/آگاه شدن کاوس از کار سیاوش

شاهنامه از فردوسی
تصحیح ژول مل

آگاه شدن کاووس از کار سیاوش

آگاه شدن کاوُس از کار سیاوش

  چو آگاهی آمد بکاوُس شاه که شد روزگار سیاوش تباه  
  بکردار مرغان سرش را ز تن جدا کرد سالار آن انجمن  
  ازین بی‌گناهیش نخچیر زار گرفتند شیون بهر کوهسار  
  بنالید همی بلبل از شاخ سرو چو درّاج زیر گلان با تذرو  
  همه بوم توران پر از داغ و درد ببیشه درون برگ گلنار زرد  ۲۰
  یکی طشت بنهاد زرّین گروی بپیچید چون گوسفندانش روی  
  بریدند از آن تن سر شاهوار نه فریادرس بود و نه خواستار  
  چو این گفته بشنید کاوُس شاه سر تاجدارش نگون شد ز گاه  
  ببر جامه بدرید و رخ را بکند بخاک اندر آمد ز تخت بلند  
  برفتند با مویه ایرانیان بر آن سوگ بسته بزاری میان  ۲۵
  همه دیده پر خون و رخساره زرد روان از سیاوش پر از باد سرد  
  چو طوس و چو گودرز و گیو دلیر چو شاپور و فرهاد و بهرام شیر  
  همه جامه کرده کبود و سیاه همه خاک بر سر بجای کلاه