فخرالدین عراقی (غزلیات)/آن مونس غمگسار جان کو؟
آن مونس غمگسار جان کو؟ | و آن شاهد جان انس و جان کو؟ | |||||
آن جان جهان کجاست آخر؟ | و آن آرزوی همه جهان کو؟ | |||||
حیران همه ماندهایم و واله | کان یار لطیف مهربان کو؟ | |||||
با هم بودیم خوش، زمانی | آن عیش و خوشی و آن زمان کو؟ | |||||
ای دل شده، دم مزن ز عشقش | گر عاشق صادقی نشان کو؟ | |||||
گر باخبری ازو نشان چیست؟ | ور بیخبری ز جان فغان کو؟ | |||||
گر یافتهای ز عشق بویی | خون دل و چشم خون فشان کو؟ | |||||
ور همچو من از فراق زاری | دل خسته و جان ناتوان کو؟ | |||||
ای دل، منگر سوی عراقی | سرگشته مباش همچنان کو |