فخرالدین عراقی (غزلیات)/اندوهگنی چرا؟ عراقی
اندوهگنی چرا؟ عراقی | مانا که ز جفت خویش طاقی | |||||
غمگین مگر از فراق یاری؟ | شوریده مگر ز اشتیاقی؟ | |||||
خون خور، که درین سرای پر غم | با هجر همیشه هم وثاقی | |||||
یاران ز شراب وصل سر مست | مخمو تو از شراب ساقی | |||||
ناگشته دمی ز خویش فانی | خواهی که شوی به دوست باقی؟ | |||||
جان کن، که نه لایق وصالی | خون بار، که در خور فراقی | |||||
چون در خور وصل نیست بودت | ای کاش نبودی، ای عراقی |