فخرالدین عراقی (غزلیات)/ای خوشتر از جان، آخر کجایی؟
ای خوشتر از جان، آخر کجایی؟ | کی روی خوبت با ما نمایی؟ | |||||
بیتو چنانم کز جان به جانم | هر سو دوانم، آخر کجایی؟ | |||||
بیمار خود را میپرس گه گه | پیوسته از ما مگزین جدایی | |||||
جانا، چه باشد؟ گر در همه عمر | گرد دل ما یک دم برآیی | |||||
تا کی ز غمزه دلها کنی خون؟ | چند از کرشمه جان را ربایی؟ | |||||
چون میبری دل، باری، نگهدار | بیچارهای را چند آزمایی؟ | |||||
دربند خویشم، بنگر سوی من | باشد که یابم از خود رهایی |