فخرالدین عراقی (غزلیات)/ای رخ جان فزای تو گشته خجسته فال من
ای رخ جان فزای تو گشته خجسته فال من | باز نمای رخ، که شد بی تو تباه حال من | |||||
ناز مکن، که میکند جان من آرزوی تو | عشوه مده، که میدهد هجر تو گوشمال من | |||||
رفت دل و نمیرود آرزوی تو از دلم | عمر شد و نمیشود نقش تو از خیال من | |||||
باز نگر که: میکشد بی تو مرا فراق تو | چارهی من بکن، مجو بی سببی زوال من | |||||
ز آرزوی جمال تو، نیست مرا ز خود خبر | طعنه مزن، که: نیستی شیفتهی جمال من | |||||
بر سر کوی وصل تو مرغ صفت پریدمی | آه! اگر نسوختی آتش هجر بال من | |||||
آمدمی به درگهت هر نفسی هزار بار | گر نه عراقی آمدی سد ره وصال من |