فخرالدین عراقی (غزلیات)/ای مطرب درد، پرده بنواز
ای مطرب درد، پرده بنواز | هان! از سر درد در ده آواز | |||||
تا سوختهای دمی بنالد | تا شیفتهای شود سرافراز | |||||
هین! پرده بساز و خوش همی سوز | کان یار نشد هنوز دمساز | |||||
دلدار نساخت، چون نسوزم؟ | سوزم، چو نساخت محرم راز | |||||
ماتم زدهام، چرا نگریم؟ | محنت زدهام، چه میکنم ناز؟ | |||||
ای یار، بساز تا بسوزم | یا با سوزم بساز و بنواز | |||||
یک جرعه ز جام عشق در ده | تا بو که رهانیم ز خود باز | |||||
ور سوختن من است رایت | من ساختهام، بسوز و بگداز | |||||
گر یار نساخت، ای عراقی، | خیز از سر سوز نوحه آغاز | |||||
در درد گریز، کوست همدم | با سوز بساز، کوست همساز |