فخرالدین عراقی (غزلیات)/ای هر دهن ز یاد لبت پر عسل شده
ای هر دهن ز یاد لبت پر عسل شده | در هر دهن خوشی لب تو مثل شده | |||||
آوازهی وصال تو کوس ابد زده | مشاطهی جمال تو لطف ازل شده | |||||
از نیم ذره پرتو خورشید روی تو | ارواح حال گشته و اجسام حل شده | |||||
جانها ز راه حلق بر افکنده خویشتن | در حلقههای زلف تو صاحب محل شده | |||||
ترک رخت، که هندوک اوست آفتاب | آورده خط به خون من و در عمل شده | |||||
ای از کمال روی تو نقصان گرفته کفر | وز کافری زلف تو در دین خلل شده | |||||
بر تو چو من بدل نگزینم، روا مدار | آبی که من خورم ز تو با خون بدل شده |