| | | | | | |
|
تا کی کشم جفای تو؟ این نیز بگذرد |
|
بسیار شد بلای تو، این نیز بگذرد |
|
|
عمرم گذشت و یک نفسم بیشتر نماند |
|
خوش باش کز جفای تو، این نیز بگذرد |
|
|
آیی و بگذری به من و باز ننگری |
|
ای جان من فدای تو، این نیز بگذرد |
|
|
هر کس رسید از تو به مقصود و این گدا |
|
محروم از عطای تو، این نیز بگذرد |
|
|
ای دوست، تو مرا همه دشنام میدهی |
|
من میکنم، دعای تو، این نیز بگذرد |
|
|
آیم به درگهت، نگذاری که بگذرم |
|
پیرامن سرای تو، این نیز بگذرد |
|
|
آمدم دلم به کوی تو، نومید بازگشت |
|
نشنید مرحبای تو، این نیز بگذرد |
|
|
بگذشت آنکه دوست همی داشتی مرا |
|
دیگر شده است رای تو، این نیز بگذرد |
|
|
تا کی کشد عراقی مسکین جفای تو؟ |
|
بگذشت چون جفای تو، این نیز بگذرد |
|