فخرالدین عراقی (غزلیات)/حبذا عشق و حبذا عشاق
حبذا عشق و حبذا عشاق | حبذا ذکر دوست را عشاق | |||||
حبذا آن زمان که پردهی عشق | بیخود از سر کنند با عشاق | |||||
نبرند از وفا طمع هرگز | نگریزند از جفا عشاق | |||||
خوش بلایی است عشق از آن دارند | دل و جان را درین بلا عشاق | |||||
آفتاب جمال او دیدند | نور دادند از آن ضیا عشاق | |||||
دادهاند اندرین هوس جانها | چون سکندر در آن هوا عشاق | |||||
بگشادند در سرای وجود | دری از عالم صفا عشاق | |||||
ای عراقی، چو تو نمیدانند | این چنین درد را دوا عشاق |