فخرالدین عراقی (غزلیات)/من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟
من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟ | نیک نزدیک بدم، دور چرا افتادم؟ | |||||
چه گنه کرد دلم کز تو چنین دور افتاد؟ | من چه کردم که ز وصل تو جدا افتادم؟ | |||||
جرمم این دان که ز جان دوستترت میدارم | از پی دوستی تو به بلا افتادم | |||||
حاصلم از غم عشق تو نه بجز خون جگر | من بیچاره به عشق تو کجا افتادم؟ | |||||
پایمردی کن و از روی کرم دستم گیر | که بشد کار من از دست و ز پا افتادم | |||||
تا چه کردم، چه گنه بود، چه افتاد، چه شد؟ | چه خطا رفت که در رنج و عنا افتادم؟ | |||||
چند نالم ز عراقی؟ چه کند بیچاره؟ | که درین واقعهی بد ز قضا افتادم |