فخرالدین عراقی (غزلیات)/هر سحر ناله و زاری کنم پیش صبا
هر سحر صد ناله و زاری کنم پیش صبا | تا ز من پیغامی آرد بر سر کوی شما | |||||
باد میپیمایم و بر باد عمری میدهم | ورنه بر خاک در تو ره کجا یابد صبا؟ | |||||
چون ندارم همدمی، با باد میگویم سخن | چون نیابم مرهمی، از باد میجویم شفا | |||||
آتش دل چون نمیگردد به آب دیده کم | میدمم بادی بر آتش، تا بتر سوزد مرا | |||||
تا مگر خاکستری گردم به بادی بر شوم | وارهم زین تنگنای محنت آباد بلا | |||||
مردن و خاکی شدن بهتر که با تو زیستن | سوختن خوشتر بسی کز روی تو گردم جدا | |||||
خود ندارد بیرخ تو زندگانی قیمتی | زندگانی بیرخ تو مرگ باشد با عنا |