فخرالدین عراقی (غزلیات)/چون تو کردی حدیث عشق آغاز
چون تو کردی حدیث عشق آغاز | پس چرا قصه شد دگرگون باز؟ | |||||
من ز عشق تو پرده بدریده | تو نشسته درون پرده به ناز | |||||
تو ز من فارغ و من از غم تو | کرده هر لحظه نوحهای آغاز | |||||
من چو حلقه بمانده بر در تو | کردهای در به روی بنده فراز | |||||
آمدم با دلی و صد زاری | بر در لطف تو، ز راه نیاز | |||||
من از آن توام، قبولم کن | از ره لطف یکدمم بنواز | |||||
آمدم بر درت به امیدی | ناامیدم ز در مگردان باز |