مثنوی معنوی/تفسیر ولتعرفنهم فی لحن القول
گفت یزدان مر نبی را در مساق | یک نشانی سهلتر ز اهل نفاق | |||||
گر منافق زفت باشد نغز و هول | وا شناسی مر ورا در لحن و قول | |||||
چون سفالین کوزهها را میخری | امتحانی میکنی ای مشتری | |||||
میزنی دستی بر آن کوزه چرا | تا شناسی از طنین اشکسته را | |||||
بانگ اشکسته دگرگون میبود | بانگ چاووشست پیشش میرود | |||||
بانگ میآید که تعریفش کند | همچو مصدر فعل تصریفش کند | |||||
چون حدیث امتحان رویی نمود | یادم آمد قصهی هاروت زود |