نادره ایام حکیم عمر خیام/اختلاط رباعیات خیام

اختلاط رباعیات خیام و طرق تنقیح آنها

دربارهٔ تعداد رباعیات خیام نیز، مانند همه چیز راجع باو، اختلاف زیادی در آراء و اقوال موجود است؛ عدّهٔ این رباعیات را راویان اخبار او از صفر تا الوف رسانیده‌اند. استاد آرتر آربری در مقدّمه نسخهٔ کمبریج میگوید «آقای هـ. آ. شدرا[۱] در سال ۱۹۳۴ میلادی اظهار کرده که «براستی خیام شعری نساخته و نام او را باید از تاریخ ادبیات ایران زدود» و آقای دکتر فریدریخ رزن در مقدّمهٔ مجموعهٔ خود مینویسد «و عدّهٔ رباعیاتی را که بخیام نسبت داده شده، تا پنجهزار تخمین کرده‌اند». خانم خاورشناس مشهور میس هـ. م. کادل[۲] که قسم اعظم عمر خود را صرف تتبّع رباعیات خیام و تحرّی اصول آنها کرده، پس از تحقیقات ممتدّ و عمیقی عدّهٔ رباعیاتی را که میتوان از خیام دانست بالغ بر یکهزار و دویست رباعی تشخیص داده و در عین حال، این نکته را نیز ناگفته نگذاشته است که «اشخاص صلاحیّتدارتری تعداد رباعیاتی را که بطور قطع میتوان از خیام دانست، در حدود دویست و پنجاه تا سیصد رباعی تشخیص داده‌اند» و برای اثبات صحّت این مدعا چنین استدلال میکند که «علاوه بر وضوح و سلاستی که متن فارسی رباعیات نشان میدهد، دلائل دیگری هم مانند (طرز بیان ساده‌ای که با کمال اطمینان میتوان پذیرفت و پختگی کامل در سجع و قافیه و شدّت و حدّت در تعریض و استهزاء) وجود دارد. خیام شاعریست مالک و حاکم بر زبان فارسی که در عصر او باعلی درجهٔ کمال رسیده بوده و آنچه را می‌اندیشیده، با با کمال وضوح بسلک تحریر می‌کشیده است. ما از خیام بودن هر فکر سست و نادرستی را که بزور و زحمت در قاب مربّع یک رباعی گنجانیده شده، نباید بپذیریم».

بنظر نگارنده، بهمان دلایلی که این بانوی زبان فهم اقامه کرده خیام بیش از آنچه در زبانها افتاده و در دستها مانده شعر ساخته است؛ زیرا هیچکس، هر قدر هم دارای دها و نبوغ باشد، از بدو امر نمیتواند بدان پایه و مایه از پختگی و سایر خصوصیّاتی که در سخن خیام است، شعر بسازد و ممارست زیادی میخواهد تا کلامی بدان مقام برسد و چون خیام چنانکه کراراً اشاره شده، پیشهٔ شاعری را دون سایر مقامات فضلی خود میدانسته و نمیخواسته بشاعر پیشگی شهرت یابد؛ بسیار محتمل است که باشعار خویش اهمیّتی نمیداده و آنها را در دفتری یا دستگی ثبت و ضبط نمیکرده و فقط بخواندن آنها در مجالس انس برای محارم خود کفایت میورزیده اینست که قسمت عمده‌ای از آنها از بین رفته و شاید حوادث روزگار نیز از قبیل ترکتاز اقوام بیگانه و جنگهای خانه برانداز داخلی در امحاء آنها از صفحات ایّام دخالت و تأثیری داشته است؛ چنانکه بر اثر اینگونه حادثات، از شاعر فحل و مکثاری مانند رودکی هم که مورّخان و تذکره‌نویسان معتبر اشعار او را لااقلّ یکصد هزار نوشته‌اند، اکنون جز چند قطعه و قصیده و پاره‌ای ابیات پراکنده، آنهم در کتب قدیمه و لغتنامه‌ها و جنگها و تذکره‌ها باقی نمانده است و چون خیام رباعیات خود را هم ثبت و ضبط نمیکرده ممکن است که بسیاری از آنها، مانند اموال بلاصاحب، در میان دیگران تقسیم شده باشد؛ چنانکه بسبب نبودن مانع و رادع منظّم و مضبوطی، پاره‌ای از رباعیات دیگران هم در میان رباعیات او داخل شده است.

برای تنقیح رباعیات خیام از رباعیات دیگران چندین راهی از طرف دانشمندان در پیش گرفته شده، نخست آنکه رباعیاتی که در جنگها و سایر کتابها بنام دیگران ثبت شده از میان رباعیات خیام خارج گردیده و بحساب او گذاشته نشود. این روش را، بدواً، خاورشناس روسی: آقای والانتن زوکوفسکی[۳] اتخاذ کرده و اینگونه رباعیها (رباعیات گردنده) نامیده شده و زوکوفسکی برای آنها جدولی هم ترتیب داده که بموجب آن جدول، از چهارصد و نود و شش رباعی موجود در چاپ نیکلا هشتاد و دو رباعی در جاهای دیگر بنام سی و نه شاعر مختلف ثبت شده بوده است. یک رباعی هم پرفسر هـ. ا. شدر بر آن عده افزوده است و بعداً در اثر تحقیقات سر دنیسن[۴] راس مشتشرق مشهور انگلیسی و رئیس مدرسهٔ عالی علوم شرقی لندن[۵] و دکتر آرتر کریستن سن محقّق دانمارکی، عدّهٔ آنها بیکصد و هشت رباعی رسیده و دکتر فریدریخ رزن دانشمند آلمانی در مقدّمهٔ مجموعهٔ چاپ برلن و آقای کل پینارلی فاضل ترک در مقدمهٔ طربخانه چاپ اسلامبول از همین روش پیروی کرده‌اند.

این روش منتج نتیجهٔ مطلوب نبوده و دلیل کافی برای آن نیست که رباعیات گردنده؛ حتماً، از خیام نمیباشد و فقط مورث شبهه‌ای در بودن آنها از اوست؛ زیرا چنانکه این رباعیها در بعضی جاها بنام دیگران ثبت شده، در جاهای دیگری هم بنام خود خیام ضبط گردیده است و دادن اعتبار قطعی بدستهٔ اوّل ترجیح بلامزّجح است؛ مگر اینکه معلوم گردد برخی از اشعاری که بخیام نسبت داده شده در کتابی بنام دیگری ضبط شده که تاریخ تحریر آن کتاب مقدّم بر دورهٔ حیات خیام است و چنین چیزی هنوز بنظر نرسیده است.

طریق دیگر، برای تنقیح رباعیات خیام آنست که فقط بمندرجات قدیمترین نسخه‌ای از آنها اکتفا ورزیده و صرف‌نظر از نسخ دیگر گردد؛ چنانکه نسخهٔ بودلین که تاریخ تحریر آن ۸۶۵ هجری قمری است مدتّها دارای همین اعتبار بوده؛ تا اینکه استاد آرتر آربری نسخهٔ مورّخ ۶۵۸ کتابخانهٔ مستر چسترپیتی و نسخهٔ مورّخ ۶۰۴ کتابخانهٔ کمبریج را با اعتماد بهمین موضوع قدمت، طبع و نشر کرده است؛ ولی این روش هم این عیب را دارد که این نسخه‌ها حاوی همهٔ رباعیات خیام نبوده؛ بلکه دارای منتخباتی از رباعیات منسوب بخیام است و مسلّماً رباعیات اصیل خیام بیشتر از مندرجات آنها بوده است.

راه سوّم اینست که رباعیات مندرج در موثّقترین مأخذها جمع‌آوری و فکر و فلسفه و سبک شاعر از روی آنها تشخیص داده شده و فقط رباعیّاتی که موافق آن سبک و فکر و فلسفه بنظر میرسد بعنوان رباعیات اصیل خیام پذیرفته شود. این روش را هم مرحوم فروغی (ذکاءالملک) انتخاب کرده است و آنهم خالی از نقائصی نیست؛ چه آنکه اوّلاً افکار هر کسی در معرض تحوّل و تطوّر بوده و نمیتوان قسمتی از آنرا معیار ثابت و لایتغیّر قسمتهای دیگر قرارداد.

ثانیاً – مادام که خیام طبع سرشار و روانی داشته معقول نیست که فقط بنظم نکات فلسفی کفایت ورزیده و از مضامین دیگر صرف نظر کرده باشد.

ثالثاً – احراز سبک شاعری بنحویکه بتوان آنرا معیار تشخیص قطعی اشعار او از اشعار مشابه غیر او قرار داد بسیار مشکل بلکه متعذّر است؛ زیرا چنانکه قبلاً گفته شده هر سبکی دارای سه مرتبهٔ عالی و متوسط و ساده است و چنانچه بتشخیص شخصی، در مورد نوع عالی، بتوان اعتماد کرد تشخیص او، در مورد دو نوع ساده و متوسّط، بهیچوجه شایان اطمینان نخواهد بود و بسیار ممکن است که شخص نقّاد، بسبب غفلت از این نکته، رباعیهائی را که از دو نوع اخیر است، براثر مقایسه با رباعیات نوع اوّل مردود و مطرود داشته و در نتیجه، مرتکب اشتباه فاحشی بشود.

رابعاً – بسیار بعید است که ذوق و سلیقهٔ شخصی، در تطبیق سبک شاعری با اشعار مورد شبهه و تردید، دخالت و تأثیری نداشته باشد؛ چنانکه مرحوم فروغی پس از آنهمه زحماتی که در این راه کشیده، در آخر امر با کمال انصاف میگوید «این رباعیها که ما اختیار کرده بنام خیام قلمداد میکنیم مدّعی نیستیم که بطور قطع و یقین از خیام است، یا اینکه رباعیات خیام منحصر باین است که ما فراهم کرده‌ایم. بنظر ما، اینها از نوع سخن حکیم نیشابور است و میتواند از کلام او باشد و شایستگی دارد؛ امّا حاکم حقیقی، در این امر، ذوق و سلیقهٔ ما بوده است؛ نه سند و دلیل و برهان و اگر دیگری ذوق و سلیقه‌اش غیر از این باشد؛ با او نزاع نداریم و آرزومندیم که بعدها از گوشه و کنار، اسناد و مدارکی بدست بیاید؛ تا اینکه مثل ما ملجاء نباشند که رباعیات خیام را، تنها، از روی سلیقه و ذوق شخصی تشخیص بدهند».

بعقیدهٔ نگارنده، چنانکه صحّت و اصالت اثری مهمّ میباشد، همچنان جامع بودن آن هم، دارای اهمیّت شایان بوده و همان سعی و اهتمامی که در صحّت انتساب اشعاری بیک شاعر معیّن لازم است، در پیدا کردن و فراهم آوردن همهٔ اشعار او هم ضرورت دارد و برای هیچ محققّق و متتّبعی روا نیست که در موقع تحقیق و تتبّع، فقط یکی از این دو امر مهمّ را درنظر گرفته و از دیگری غفلت ورزد؛ زیرا ارباب ذوق و خریداران کالای هنری، هر قدر که راغب اصالت آن هستند، بهمان اندازه هم، طالب تمام و کمالش میباشند و فراهم آرندهٔ چنین متاعی باید در عاری بودن آن از عیب و نقص، هر دو با هم و بیک میزان سعی و کوشش بنماید؛ پس، مادام که رعایت این دو شرط دربارهٔ رباعیات خیام بحدّ کمال ممکن نیست؛ لااقلّ، باید هر دو بقدر مقدور منظور گردد و هرگز نباید که ببهانهٔ لزوم رعایت یکی از این دو شرط، جنبهٔ ضرورت آن دیگری بکلّی مهمل و بالمرّه بلااثر گذاشته شود و تنها طریق صحیح وصول بدین مقصد و مرام، باز هم، منظور داشتن اصل معمول و متداول قدمت نسخ مجموعه‌های رباعیات و سایر مأخذهای آنهاست؛ که در این مجموعه نیز بدان منوال و بدین ترتیب رفتار شده که نسخهٔ متعلّق بآقای حاجی حسین‌آقا نخجوانی که تاکنون بطبع نرسیده و سایر مختصّات آن بعداً نگاشته خواهد شد اساس کار قرار داده شده و بعد هم رباعیات مندرج در نسخهٔ بودلین و مأخذهای دیگری که تاریخاً مقدّم بر آنست و در نسخهٔ آقای نخجوانی موجود نیست بر آن افزوده شود و ضمناً برای رباعیات مندرج در هریک از آن ماخذها، شماره و علامت جداگانه‌ای تعیین و شمارهٔ هریک از آنها با علامت مخصوصش، در بالای هر رباعی و اختلاف آنها در عبارات، در پایین نوشته شده است. و علامت هر یک از نسخ و مأخذهای مذکور از این قرار است:–

۱ – نسخهٔ آقای نخجوانی که دارای سیصد و سی رباعی است – حج

۲ – نسخهٔ کمبریج که دویست و پنجاه و دو رباعی دارد – کم

۳ – مرصادالعباد که دو رباعی دارد – مر

۴ – تاریخ جهانگشای جوینی که یک رباعی دارد – جه

۵ – تاریخ وصّاف که سه رباعی دارد – صا

۶ – مجموعهٔ رائف بیک که نه ربایی دارد – ئف

۷ – نسخهٔ رزن که سیصد و بیست و نه رباعی دارد – رز

۸ – تاریخ گزیده که یک رباعی دارد – کز

۹ – مجموعهٔ نزهةالمجالس که سی و سه رباعی دارد – نز

۱۰ – مجموعهٔ مونس‌الاحرار که سیزده رباعی دارد – مو

۱۱ – جُنگی که استاد سعید نفیسی در کتابخانهٔ مجلس شورای ملّی پیدا کرده و یازده رباعی دارد – سع

۱۲ – تذکره‌ای که مرحوم دکتر غنی در کتابخانهٔ مجلس شورای ملی دیده و پنج رباعی دارد – غن

۱۳ – در این دو مأخذ اخیر ده رباعی درج شده که نام گوینده آنها معلوم و معیّن نگردیده و چون در جاهای دیگر بنام خیام ضبط شده آنها هم با علامت (مج) نشان داده شده است.

۱۴ – نسخهٔ بودلین که دارای یکصد و هفتاد و هشت رباعی است – بو

و اینک، شمّه‌ای از مشخّصات آن قسمت از مأخذهای مذکور هم که چندان معروفیّت ندارند، ذیلاً، نگاشته میشود:–

۱ – مشخّصات نسخهٔ حاجی حسین‌آقا نخجوانی که نسخهٔ اساسی این مجموعه قرار داده شده است:– این نسخه، مجموعه‌ایست که فقط حاوی رباعیات خیام میباشد با صد و سی میلیمتر عرض و دویست میلیمتر طول و جلد تیماج طلا کوب کهنه دارای نود و پنج صفحه که در هر صفحه هفت بیت نوشته شده جز صفحهٔ اوّل که دارای پنج بیت است و جمعاً حاوی سیصد و سی و سه رباعی است که سه تا از آنها مکرّر و ناقص و باقی سیصد و سی رباعی سالم است با خط نستعلیق بسبک بسیار قدیم و خیلی پیش از شیوه قبلةالکتّاب: سلطانعلی مشهدی. رابطهٔ اصلی صفحات، برسم قدیم، کلمهٔ اوّل صفحهٔ بعد است که در گوشهٔ چپ آخر صفحهٔ قبل نوشته شده و همه صفحات بعداً شماره‌گذاری گشته و شیرازهٔ کتاب نسبت باصلش تازه‌تر و معلوم است که صحّافی آن تجدید و اطراف برگ اوّل و دو برگ آخر و گوشه و کنار بعضی از اوراق دیگر تعمیر و ترمیم گردیده و از میان صفحه‌های ۳۷ و ۳۸ اوراقی که تعداد آن معلوم نیست افتاده. سرصفحهٔ اوّل منقّش و مذهّب است و در وسط نقش و تذهیب با خطّ کوفی ظریفی نوشته شده «رباعیاة خیام» با تاء گرد. در تحریر رباعیات ترتیبی رعایت نشده و با این رباعی آغاز گردیده:–

  سازندهٔ کار مرده و زنده توئی، دارندهٔ این چرخ پراکنده توئی  
  من گرچه بدم، خواجهٔ این بنده توئی؛ کس را چه گنه که آفریننده توئی»،  

و با رباعی ذیل خاتمه یافته است:–

  هرچند بهشت صد کرامت دارد، مرغ و می و حور سرو قامت دارد،  
  ساقی بده آن بادهٔ گلرنگ بنقد؛ کان نسیهٔ او سر بقیامت دارد»  

بیت اوّل رباعی فوق در آخر صفحهٔ نود و چهارم و دو مصراع بیت دوّم آن در وسط سطر اوّل و دوّم صفحهٔ نود و پنجم و در وسط سطر سوّم فقط کلمهٔ «تم» و در سطر چهارم عبارات «خواجه افضل کاشی روّح الله روحه» نوشته شده و بعداً کلمهٔ «خواجه» را پاک کرده‌اند؛ ولی جای آن باقی مانده است و بعداً رباعی ذیل:–

  خیام که خیمه‌های حکمت میدوخت، پیوسته چراغ معرفت می‌افروخت،  
  مقراض قضا طناب عمرش ببرید، دلّال قدر برایگانش بفروخت».  

بنحوی نوشته شده که بیت اوّل آن در سطر پنجم و دو مصراع اخیرش در وسط سطر ششم و هفتم رو هم واقع گشته و در وسط سطر هشتم فقط حرف «م» که جانشین کلمهٔ «تم» است و در سطر نهّم عبارات «کتبه العبد الفقیر المحتاج الی رحمة ربّه حسین نعمة اللّهی» و در وسط سطر دهّم جملهٔ «احسن الله احواله بمحمّد و آله» و در وسط سطر یازدهّم کلمهٔ «اجمعین» و بالای آن تاریخ (۷۹۰) با ارقام تحریر یافته است.

علاوه بر اینکه مندرجات این صفحه بنحوی که شرح داده شد، دلالت واضح دارد بر اینکه رباعی اخیر را خواجه افضل کاشی دربارهٔ خیام ساخته و از خود او نیست، مجموع اوضاع و احوال این مجموعه از قبیل (کهنگی جلد و اوراق و ترمیماتی که در آنها صورت گرفته و شیوهٔ خطّ و سبک نقش و نگار و تذهیب و پریدگی رنگها حتی از مرکّب مشکی متن و عدم رعایت ترتیبی در تقدّم و تأخّر رباعیات) مؤیّد قدمت آن میباشد. مزیّت دیگری هم که این نسخه دارد اینست که در میان نسخ قدیم موجود تنها مجموعه‌ای بوده کامل و منحصر برباعیات خیام و مانند نسخ مذکور منتخباتی از رباعیات او که مستقّلا یا در جزو جُنگی تحریر یافته باشد نیست و در موارد اختلاف با نسخ دیگر هم عبارات این نسخه مناسبتر بوده و صحیح بنظر میرسد و فقط بسیار مایهٔ تأسّف است که در صفحه آخر که بسیار فرسوده شده، در موقع صحّافی اخیر، روی چند کلمه؛ از آن جمله تاریخ، که نزدیک بوده محو شود و بالمرّه از بین برود، قلمی دوانده شده و رنگ مرکّب آنها با رنگ مرکّب اصلی متن فرقی پیدا کرده و همچنین مقداری اوراق از وسط این مجموعهٔ بسیار نفیس افتاده و فعلاً بدست آوردن آنها از حیّز امکان خارج است؛ وگرنه بهیچوجه حاجتی بدان نبود که آنچه از رباعیات در مأخذهای قدیم موجود و در این نسخه مفقود است بر آن افزوده شود و ما از روی ناچاری و محض جبران این نقیصه، دست بچنین اقدامی زدیم و امید است که بدین وسیله توفیق بتلافی مافات یافته باشیم.

۲ – نسخهٔ کمبریج، این نسخه در جزو بیاضی که حاوی منتخبانی از اشعار بعضی از قدماست که بدواً بدست شادروان استاد عبّاس اقبال آشتیانی افتاده و بعداً بکتابخانهٔ کمبریج فروخته شده است. مرحوم اقبال در شمارهٔ سوّم سال سوّم مجلهٔ (یادگار) آنرا مشروحاً معرّفی نموده که خلاصهٔ جامعی از آن، از این قرار است:–

«این بیاض که از اوّل ناقص و از اواسط آن نیز اوراقی ساقط است، در اصل منتخباتی بوده است از اشعار فحول شعرای قدیم و آنچه در این قسمت باقی مانده و بجاست، ملتقطاتی است از اشعار سنائی و معزّی و سوزنی و عمر خیام و ازرقی و خوشبختانه رباعیات خیام آن بکلّی کامل است؛ یعنی از ابتدا یا از اواسط یا اواخر آن چیزی نیفتاده است»

«بیاض مزبور که بر روی کاغذی نخودی رنگ (این رنگ را در اصطلاح خطّاطان خطائی گویند) بخطّ جلی نوشته شده ۲۷ سانتیمتر طول و ۱۵ سانتیمتر عرض دارد و عدّهٔ اوراق باقی ماندهٔ آن پنجاه و نه است و در هر صفحه از آن، بتفاوت، از شانزده تا هیجده بیت نوشته شده است»

«رسم‌الخطّ این نسخه بکلّی قدیمی است و هر کس که بسبک خطوط و املاهای قدیمی آشنائی داشته باشد، با یک ملاحظه بقدمت این نسخه یقین میکند و مجال هرگونه شبهه و تردید بر او بسته میشود»

«در قسمت رباعیات خیام، عنوان آن، چنین نوشته شده «من کلام عمر الخیامی الّنیسابوری علیه‌الّرحمه» عدد رباعیاتی که در این مجموعه از خیام هست، دویست و پنجاه و یک است که در طیّ ۲۱ ورق تحریر شده و چون جامع این بیاض در آخر قسمت رباعیات خیام، صریحاً، نوشته است که «انتخاب اشعار حکیم عمر خیامی نیز بپایان رسید» واضح میشود که او بیش از دویست و پنجاه و یک رباعی از حکیم نیشابوری در دست داشته و از آن میان فقط این مقدار را برگزیده است و این خود میرساند که در حدود هشتاد و هفت سال پس از فوت خیام عدد رباعیات منسوب باو از این مقدارها، مسلّماً، متجاوز بوده است»

«امّا تاریخ کتابت نسخه، بشرحی که در آخر مجموعه؛ یعنی بعد از ختم منتخب اشعار ازرقی آمده با تفصیلی که کاتب در خصوص آن نسخه نوشته، چنین است که بعین املای قدیم نقل میشود:–

«چون آنج در صدر کتاب وعده داده بودیم از منتخبات شعرا بر سبیل اجمال بتقدیم رسید کتاب را بر این اشعار استادالشعرا حکیم ازرقی هروی رحمه‌الله ختم کنیم اگر طغیان قلمی یا خللی در عبارات یا در مفهوم یا سهوی در نظر آید معذور باید داشت کی بر سبیل ارتجال در حال استعجال اتفاق تحریر افتاد ایزد سبحانه و تعالی آنج مقتضاء ثبات و نظام و مستدعی حصول مرام بود ارزانی دارد انه اللطیف المجیب در شهر رجب لسنة اربع و ستمائه العبد المذنب غیاث‌الدین محمد بن یوسف بن علی عفاالله عنه بحق محمد وآله الطاهرین المعصومین»

استاد آرتر آربری در مقدمه چاپ این نسخه میگوید «یک نظر کافی بود که بدانم تاریخ کتابت آن؛ یعنی سال ۶۰۴ درست است. رسم‌الخطّ آن واجد خصایص عصر خود و صحّافیش نیز تقریباً متعلق بهمان زمان است. تاریخ کتابت بطور کامل و بحروف نوشته شده؛ نه برقم و هیچ نشانه‌ای از دست کاری ندارد»

خود نگارنده نیز، چاپ فتوگرافی آنرا دیده و بدقّت ملاحظه کرده در بیانات مرحوم استاد اقبال راجع بمعرّفی آن نسخه فقط یک سهو یا اشتباه مختصری بنظر میرسد؛ عبارت از اینکه تعداد رباعیات خیام مندرج در آن دویست و پنجاه و دوتاست: نه دویست و پنجاه و یک و نکتهٔ دیگری که در این مورد باید ذکر شود اینست که رسم‌الخطّ نسخهٔ مذکور سبکی از تعلیق است که در همان اوان کتابت آن معمول بوده و طوری که اشخاص عاری از فنون خطّاطی تصوّر کرده و میکنند نسخ نیست و حتّی خواندن آن برای کسانی که آشنای اسلوب تعلیق نباشند بدون استعانت از خطّ نسخ یا نستعلین نسخ دیگر تا انداز مشکل است.

۳ – مجموعهٔ رائف، این مجموعه را آقای رائف یلکنجی از دوستان استاد عبدالباقی کل پینارلی در اختیار مومی الیه گذاشته و استاد نامبرده هم، عکس دو صفحه از آنرا که نه رباعی از خیام و دو رباعی از شیخ شهاب‌الّدین سهروردی در آن دو صفحه مندرج است و همچنین عکس صفحه آخر آن مجموعه را که شامل تاریخ کتابت آنست در پایان ترجمه ترکی طربخانه چاپ کرده و تاریخ کتابت مجموعه در این صفحهٔ آخر چنین نوشته شده «و قد فرغ من تحریره اضعف الّثقلین محمّد ابن ابوبکر ابن الحسین یوم الّسبت ثامن شعبان سنة تسعین و ستّمائه» رسم‌الخط این سه صفحه هم سبکی از خطّ تعلیق است که در دورهٔ کتابت معمول به بوده است.

۴ – نسخهٔ اساسی مجموعهٔ رزن، این نسخهٔ خشتی که بخط نستعلیق قدیمی روی کاغذ خانبالیق نوشته شده، بر خلاف نسخ جدیده، بترتیب حروف هجا مرتّب نبوده و تعلّق داشته است به بانو (کاترینا فن‌اهایم) از خواتین محترم آلمانی که آنرا در اختیار آقای دکتر فریدریخ رزن دانشمند معروف گذاشته و دکتر مشارالیه عکس صفحه‌های اوّل و آخر و دو صفحه از اواسط آنرا در آخر مجموعه بچاپ رسانیده است. رسم‌الخط نسخهٔ مذکور قدیمترین سبک خط نستعلیق و سطر آخر صفحه آخر آن چنین است «تمّت الّرباعیات الخیام ۷۲۱»

۵ – نزهةالمجالس، مجموعه‌ایست مشتمل بر چهار هزار رباعی از شعرای فارسی زبان که بهفده باب تقسیم یافته و در هر باب رباعیاتی از اشخاص مختلف در موضوعی خاصّ از قبیل مدح و ذمّ و دعا و وصال و فراق و غیره درج شده؛ که در برخی از این ابواب رباعیهائی هم از خیام نقل گردیده و علاوه بر آن یکباب علیحدّه هم برباعاتیی از خیام اختصاص داده شده و عنوان آن باب چنین است «در معانی حکیم عمر خیام» و تاریخ تحریر آن ۷۳۱ هجری است این مجموعه را آقای (رمپیس[۶]) خاورشناس آلمانی در یکی از کتابخانه‌های اسلامبول یافته و مرحوم فروغی عکس اوراق این مجموعه را توسط شادروان حسین دانش از اسلامبول خواسته و آنچه را مربوط بخیام است در مقدّمهٔ مجموعه‌ای که از رباعیات خیام تدوین نموده، نقل کرده است.

۶ – مونس‌الاحرار فی دقائق‌الاشعار، مجموعهٔ منتخبات مفصلی است از اشعار نزدیک بدویست تن از شعرای فارسی گوی از قدیم تا عصر مؤلّف آن که محمّد بن بدر جاجرمی شاعر معروف میباشد. یک نسخه از آنرا که بخطّ خود مؤلّف و بتاریخ ماه رمضان سال ۷۴۱ هجری قمری و متعلّق به آقای هاکپ کورکیان تاجر عتیقه فروش ارمنی ایرانی ساکن نیویورک بوده، مرحوم میرزای قزوینی در پاریس دیده و باجازهٔ صاحبش سه دوره عکس از روی آن برداشته؛ هر دوره‌ای در دو مجلّد که یکی از آن دوره‌ها در کتابخانهٔ ملّی تهران و دیگری در کتابخانهٔ مجلس شورای ملّی ضبط شده و سوّمی را خود میرزای قزوینی نگهداشته است. یک نسخه از مونس‌الاحرار هم در کتابخانهٔ آقای حاجی حسین‌آقا ملک هست و نسخهٔ دیگری از آنرا نیز استاد سعید نفیسی دارند.

۷ – جُنگی که آنرا استاد سعید نفیسی یافته و مشخصّاتش را در شمارهٔ نهّم از دورهٔ اوّل مجلّهٔ (شرق) ضمن مقاله‌ای که تحت عنوان «ملاحظاتی چند در باب بعضی از اشعار فارسی امام عمر خیام» مرقوم داشته است. این جُنگ دو مجلّد بوده؛ جلد اوّل بشمارهٔ ۹۰۱۱ در کتابخانهٔ مجلس شورای ملّی ایران ضبط و مؤلّف آن ابوالفضل محمّد بن محمود بن علّی بن سدید بن احمد و تاریخ تحریرش ماه جمادی‌الاولی سال ۷۵۰ هجری قمری است و جلد دیگرش جزو کتابخانهٔ فاضل فقید آقا سیّد عبدالّرحیم خلخالی بوده است.

۸ – تذکره‌ای که مرحوم دکتر غنی در کتابخانهٔ مجلس شورای ملّی پیدا کرده و چنانکه شادروان فروغی در مقدّمهٔ مجموعهٔ خود نوشته مشتمل است بر منتخباتی از اشعار سی نفر از شعرائی که همهٔ آنان مقدّم بر سدهٔ هشتم هجری قمری میباشند؛ از حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی تا شیخ مصلح‌الّدین سعدی شیرازی و از خواجه حافظ شعری در آن وجود ندارد و خود کتاب هم کهنه است و از شیوهٔ خطّ معلوم است که از سدهٔ هشتم متأخّر نیست.

۹ – نسخهٔ بودلین، این همان نسخه‌ایست که پس از پیدا شدن، بتوسّط پرفسور ا. ب. کاوئل ترجمه شده و اساس منظومهٔ معروف فیتزجرالد شاعر مشهور انگلیس قرار گرفته است. این نسخه بخطّ نستعلیق از طرف شیخ محمود یربوداقی در شهر شیراز بتاریخ ۸۶۵ هجری قمری نوشته شده و تا موقع پیدایش نسخهٔ دوبلین (متعلّق به کتابخانهٔ مستر چستر پیتی) و نسخهٔ کتابخانهٔ کمبریج مجموعهٔ اصیلترین رباعیات خیام بشمار میرفته است. این نسخه، در سال ۸۹۸ میلادی در لندن چاپ شده و مرحوم میرزا محمّد علیخان تربیت آنرا از روی همان چاپ لندن در سال ۱۳۰۷ هجری شمسی طبع و بانضمام تقویمی که برای همان سال تدوین کرده انتشار داده است.

این بود مشخصّات عمدهٔ نه فقره از مأخذهای ما و بقیّهٔ آنها که عبارتست از مرصادالعباد و تاریخ جهانگشای جوینی و تاریخ وصّاف و تاریخ گزیده بقدر لزوم معروف بوده و احتیاجی بمعرّفی مجدّد ما ندارند و مأخذهائی هم که مرحوم فروغی شصت و شش رباعی از آنها در آورده و معیار تشخیص طرز فکر و سبک سخن خیام قرار داده و یکصد و هفتاد و هشت رباعی مندرج در مجموعهٔ تدوینی خود را با مقایسه و تطبیق با آنها انتخاب کرده، همه جزو آنها بوده و هیچیک خارج از آنها نیست.

برخی از دانشمندان در قدمت و اعتبار نسخه‌های برلن و دوبلین و کمبریج تا اندازه‌ای شبهه و تردید نموده‌اند و رسم‌الخطّ آنها را دلیل شک و شبههٔ خود قرارداده‌اند و این شبهه را در نسخهٔ برلن که خطّ آن نستعلیق است قوی‌تر شمرده‌اند و خود دکتر رزن اوّلین کسی است که این تردید را اظهار کرده و در مقدّمه خویش پس از ذکر مشخّصات و دلائل قدمت آن مینویسد «ولی بواسطه استعمال خطّ نستعلیق قبول تاریخ ۷۲۱ نزدیک بمحال است و تاکنون کتابی که در اوائل قرن هشتم بخطّ نستعلیق نوشته شده باشد بنظر نگارنده نرسیده، گذشته از این کاغذ و مرکّبی که برای جدول‌بندی استعمال شده است تاریخ جدیدی را نشان میدهد» و در جای دیگر پاک و تمیز ماندن آنرا بر ایرادهای مذکور افزوده میگوید «ولی خطّ نستعلیق و خوب ماندن کتاب این تاریخ را مشکوک میکند» ولیکن هیچیک از ایرادات بر قدمت آن نسخه وارد نیست، چه آنکه همان تفاوت کاغذ و مرکّب متن از مرکّب جدولها و کاغذ حاشیه دلیل بارز و قاطع آنست که متن نسخه بسیار قدیمتر بوده و جدولها و اطراف کاغذ قدیمی بعلت کهنگی و فرسودگی از بین رفته و ناچار در صحّافی بعدی با مرکّب و کاغذ تازه‌تری ترمیم شده است و خود دکتر رزن در همان مقدمه نوشته است که «علّت خوب ماندن کتاب اینست که شاید تقریباً دویست سال قبل از این بریده شده و کناره‌های کهنهٔ آن از میان رفته است. احتمال میرود برای اینکه کتاب را در یک جلد لاکی قرار دهند این کار را کرده باشند و یکی از مالکین کتاب آنرا با نقّاشیها و تصاویر چوگان‌بازی و عیش که در اوّل و آخر کتاب دیده میشود، مزّین کرده، یکی از تصاویر هم ناتمام مانده است. علاوه بر اینها، در میان متن تصویریست که جای یک رباعی رسم شده، این تصویر را بمناسبت مضمون شعر قبل از آن در جای رباعی پاک شده نقّاشی کرده و برای اینکه از میان نرود مصراع اوّل آنرا در حاشیه نوشته‌اند که اینست: «گل گفت که من یوسف مصر چمنم». عکس همین صفحه هم جزو چهار صفحه‌ایست که عکس آنها در آخر مجموعه، چاپ شده و معلوم است که همهٔ این کارها (یعنی ترمیم حواشی و تجدید جداول و اضافه کردن تصویرها و غیره) بعداً صورت گرفته و متن نسخه خیلی قدیمی‌تر از آنها بوده است.

و اما خطّ نستعلیق، گرچه قبلة‌الکتاب سلطانعلی مشهدی از اساتید درجهٔ اوّل این خط که در سدهٔ دهم هجری قمری میزیسته، در منظومهٔ خود موسوم به (سراط‌الّسطور) گفته است:

  «نسخ تعلیق گر خفّی و جلی است؛ واضع الأصل خواجه میرعلی است»  

و میرعلی تبریزی معروف بواضع معاصر با شیخ کمال‌الدین مسعود خجندی بوده و در سدهٔ هشتم هجری زیسته؛ چنانکه خود سلطانعلی مشهدی در همان سراط‌الّسطور میگوید:

  «بد معاصر بمجمع‌الافضال؛ شیخ شیرین مقال شیخ کمال،  
  آنکه شعرش چو میوه‌های خجند هست شیرین‌تر از نبات و ز قند»  

ولی حقیقت امر اینست که خطّ نستعلیق، چنانکه از اسمش پیداست، از دو خطّ نسخ و تعلیق بتدریج و بر اثر تجارب و تمرینهای سایر اساتید فنّ مدتها قبل از مداخلهٔ میرعلی واضع بوجود آمده و در حال تکامل بوده و بالاخره، میر مشارالیه مفردات آنرا وضع کرده[۷] و بدین سبب هم بعنوان (واضع) معروف گردیده است؛ منتها آنکه قبل از میرعلی دارای قواعدی که او تعیین کرده نبوده و آنرا هر کس بشیوه‌ای مطابق سلیقهٔ خود و باصطلاح خطّاطان بسبک (من در آورده) خویش و مانند اشخاصی که بدون تعلیم و ارشاد استاد مشق و ممارست کرده و خطّ خود را پخته و جاافتاده میسازند، مینوشته است. و اینکه خود دکتر رزن در مقدمهٔ مجموعهٔ برلن میگوید: «شیوهٔ خط پخته و یکسان بودن آن حکماً جدید نیست و بنظر میرسد که کتاب بر دورهٔ خوشنویسی نستعلیق مقدم باشد» کاملاً صحیح بوده و از عکس چهار صفحه‌ای که در آخر مجموعهٔ برلن چاپ شده پیداست که شیوهٔ خط آن نسخه مقدم بر سبکی است که این خط پس از وضع قواعد میرعلی تبریزی پیدا کرده است و همچنین استعمال حرفهای (ب) و (ج) بجای (پ) و (چ) که خود دکتر رزن نیز متذکّر شده، دلیل دیگری برای اثبات قدمت آن نسخه بوده و همهٔ اینها، بررویهمرفته، صحّت تاریخ ۷۲۱ را که در آخر آن نوشته شده تأیید و تقویت مینماید.

راجع به نسخه‌های دوبلین و کمبریج حتّی چنان ایراداتی هم نشده و آنچه شنیده شده فقط اینست که گویا بعضی از خاورشناسان گفته‌اند که «خطّ این نسخه‌ها مجعول و تقلیدی بنظر میرسد؛ در صورتی که جعل و تقلید خطّی بقدر محدود؛ یعنی بمقدار یکی دو سطر و منتها یکی دو صفحه، مثلا، شاید امکان‌پذیر باشد؛ امّا در سراسر یک کتاب مفصّلی مانند نسخهٔ کمبریج که تنها پانصد و چهار بیت از آن در چهل و پنج صفحه فقط برباعیات خیام اختصاص داده شده؛ آنهم با یک سبک پخته و یک نسفی که در آنها مشهود است، خارج از حیّز امکان میباشد. ارباب فن و خبرت بخوبی میدانند که تا کسی با استعداد کافی و ممارست دائم سالها مشق و تمرین نکند ممکن نیست که خطّ خاصّ و متروکی را بدان درجه از پختگی و کمال برساند که سطر آخرش با اوّل آن اندک تفاوتی نداشته باشد. با این مقدّمات، نمیتوان هیچکدام از نسخه‌های برلن و دوبلین و کمبریج را از درجهٔ اعتبار ساقط کرد یا تردیدی در صحّت و قدمت تاریخ آنها نمود. در هر حال، بر اثر جمع‌آوری رباعیاتی که در مأخذهای چهارده گانهٔ مذکور بنام خیام ضبط شده، این مجموعهٔ ما جمعاً، دارای پانصد و نود و سه رباعی گردیده است و عجالةً؛ یعنی تا وقتی که نسخه‌ای بخطّ خود خیام که احتمال وجود آن بسیار بعید است و یا نسخه‌هائی که در عصر او یا نزدیکتر بدان تدوین شده باشد، بدست نیامده، جامع‌ترین و موثّق‌ترین مجموعه‌ای از رباعیات خیام بنظر میرسد که تاکنون جمع‌آوری شده است. علاوه بر این جامعیّت و اعتبار، دارای این مزیّت نیز میباشد که هر کس این مجموعه را داشته باشد مثل آنست که همهٔ آن مأخذهای چهارده گانه را در اختیار دارد؛ چه آنکه ما شمارهٔ هر کدام از آنها را با علامت مخصوصش و اختلافاتی که داشته‌اند، در بالا و پائین هر رباعی معلوم و معیّن کرده‌ایم و بدین ترتیب هر کس بخواهد میتواند که هر یک از آنها را بطور جداگانه در تحت نظر قرار بدهد.

اینک بیاری خدا، شروع میکنیم به نگارش رباعیاتی که بشرح نگاشته در بالا جمع‌آوری و ترتیب داده شده است.


  1. H. A. Schaeder
  2. Mrs. H. M. Cadell
  3. Valentin zhukovski
  4. Mr. E. Denison Ross
  5. School for Oriental studies London institution که در Finsbury Circus لندن واقع است.
  6. Rempis
  7. مفردات، در اصطلاح خطاطان الفاظی را گویند که از ترکیب هر حرفی با دیگری بوجود میآید؛ مانند (با، بب، بج، بد، بر– تا آخر) و معمولا باید هر مبتدی با مشق و فراگرفتن آنها شروع بآموختن هنر خطاطی بنماید.