| | | | | | |
|
امتت را چون نبینی بر چه سانند؟ ای رسول |
|
بیشتر جز مر ستوران را نمانند، ای رسول |
|
|
گر نگشتهستند فتنه بر جهان از دین حق |
|
چون جهانند و طلب گار جهانند، ای رسول؟ |
|
|
از قوی عهدی که کردی بر همه روز غدیر |
|
چون خر از نشتر جهانند و رمانند، ای رسول |
|
|
سود دنیا را همی جویند و نندیشند هیچ |
|
گرچه از دین و شریعت بر زیانند، ای رسول |
|
|
چون زمان داده است تا محشر خدای ابلیس را |
|
جمله قومش بر امید آن زمانند، ای رسول |
|
|
زانکه خان دوستی دیو شد دل شان همه |
|
دشمنان اهل بیت و خاندانند، ای رسول |
|
|
این مسلمانان به نام، از کشتن اولاد تو |
|
چون جهودان نیز پیغمبر کشانند، ای رسول |
|
|
روی گرداننده از پاکیزه فرزندان تو |
|
کور و گمره بر طریق این و آنند، ای رسول |
|
|
بیگمان چون بر وصی و اولاد او دشمن شدند |
|
بر تو ای خیرالبشر پس بی گمانند، ای رسول |
|
|
چون خروسان بر زدن دعوی کنند اینها ولیک |
|
وقت حجت پر کنیده ماکیانند، ای رسول |
|
|
چون فقیهان خوانم اینها را، که علم فقه را |
|
جز که از بهر ریاست مینخوانند، ای رسول؟ |
|
|
بر زبان هر کو براند نام فرزندان تو |
|
چون مرا از خان و مان او را برانند، ای رسول |
|
|
وز طمع در جامگی و خوردن مال یتیم |
|
مانده بر درگاه میر و شاه و خانند، ای رسول |
|
|
هر که زیشان چیزکی پرسد ز علم فقه ازو |
|
بر امید ساخته زنبیل و خوانند ای رسول |
|
|
پر لجاجند از مذاهب تا چو آید میزبان |
|
بر طریق و مذهب این میزبانند، ای رسول |
|
|
چشم دل در پیش حق میباز نتوانند کرد |
|
وز جهالت جان به باطل برفشانند،ای رسول |
|
|
آز آن فرعون دورت جاودان آورد خلق |
|
امت فرعون دور و جاودانند، ای رسول |
|
|
جاودان را امتند و نیستند آگاه ازان |
|
جادوان اندر عذاب جاودانند، ای رسول |
|
|
از مصیبتهای فرزندان تو چون بشنوند |
|
زان شنودن بخت بد را شادمانند، ای رسول |
|
|
دوستان خاندان اندر میان دشمنان |
|
همچو میوهی خوش به برگ اندر نهانند،ای رسول |
|
|
عهد فرزندانت را تعویذ گردن کردهاند |
|
تا بدان ز ابلیس دور اندر امانند، ای رسول |
|
|
ممنان چون تشنگانند و امامان زمان |
|
ابر رحمت را بر ایشان آسمانند، ای رسول |
|
|
رحمت ایزد توی بر خلق و، فرزندان تو |
|
همچو تو بر ما رحیم و مهربانند، ای رسول |
|
|
دوستان اهل بیت تو به نور علمشان، |
|
چون به قیمت زر، به حکمت داستانند،ای رسول |
|
|
چون وصی را رد کردهستند امت بیشتر |
|
از پس بهمان و شاگرد فلانند، ای رسول؟ |
|
|
جز که ما را نیست معلوم این که فرزندان تو |
|
خازن علمند و گنجور قرانند، ای رسول |
|
|
جز که شیعت کس نمیگوید رحیق و سلسبیل |
|
ناصبی یکسر همه جویای نانند، ای رسول |
|
|
فتنه گشتستند بر الفاظ بی معنی همه |
|
نیستند اینها قرآن خوان، طوطیانند، ای رسول |
|
|
لفظ بیمعنی چه باشد؟ شخص بیجان از قیاس |
|
اهل بیتت شخص دین را پاک جانند، ای رسول |
|
|
خلق را از بهر معنی قران باید امام |
|
این امامان مزور بیبیانند، ای رسول |
|
|
این امامان سوی اهل حکمت از بیحاصلی |
|
همچنان کاندر بیابان نردبانند، ای رسول |
|
|
شاعیان مر ناصبی را در سال مشکلات |
|
راست همچون در نواله استخوانند، ای رسول |
|
|
شیعت حق را امامان زمان اهل بیت |
|
از پی ابلیس دور اندر امانند، ای رسول |
|
|
دل گران دارند شیعت بر سبکساران خلق |
|
رایگان این ناکسان را بر کراناند، ای رسول |
|
|
چون به مشکلهای تاویلی بگیرم راهشان |
|
جز بسوی زشت گفتن ره ندانند، ای رسول |
|
|
چون نگشتند از طریق بهتری این امتت |
|
بد سگال و بد فعال و بد نشانند، ای رسول |
|
|
در میان خلق دین حق نماندهستی ولیک |
|
اهل بیت و ممنان اندر میانند، ای رسول |
|
|
ار تو مردم بودیی و امروز امت مردمند |
|
پس نپندارم که اینها مردمانند، ای رسول |
|