هزار و یک سخن در امثال و نصایح و حکم (۱۲۹۹ خورشیدی) از امیرقلی امینی
ب

(ب)

  1. با توکل زانوی استر ببند
  2. با درد مساز تا بدرمان نرسی
  3. با دوستان مروت با دشمنان مدارا
  4. بار سبک زود بمنرل میرسد
  5. بار محنت خود به که بار منت خلق
  6. با صالحان نشین تا صالح شوی
  7. باصرار همه کار می‌توان کرد
  8. باغبان را وقت میوه گوش کر میباید
  9. با فاسق متواضع بسر بردن بهتر که با عابد متکبر مصاحبت کردن
  10. بالای سیاهی رنگی نیست
  11. با مار بد زیستن از آن بهتر که بناکام در یار بد نگرستین
  12. با مردم دانا از در حیله در آمدن چنان است که آب در هاون سائیدن (م)
  13. با هر که بدی کردی تا دم مرگ از او نیندیش
  14. با هم جنس مأنوس باش نه با ناجنس
  15. ببخش و منت منه که نفع آن بتو باز گردد
  16. بپرهیز از نادانی که خود را دانا شمرد
  17. بچوگان همت توان برد گوی
  18. بخت چون واژگون شود فالوده دندان شکند
  19. بخواری مردن بسی بهتر از خوار شدن نزد دونان است
  20. بد بودن بهتر که با بدان نشستن
  21. بدتر از کفر ابلیس
  22. بدترین بدان آن است که عذر بپذیرد و کینه عذرخواه در دل گیرد
  23. بدترین دوست دوست دروغگو است
  24. بدترین مردمان کسی است که دل دانشمندان را به تیغ زبان مجروح کند
  25. بدخواه کسان هیچ بمطلب نرسد
  26. بدخوی در چنگ دشمنی گرفتار است که هر کجا رود از چنگ عقوبت او خلاصی نیابد
  27. بدکردار بداندیش باشد
  28. بد مکن که بد افتی چه مکن که خود افتی
  29. برادران جنگ کنند ابلهان باور
  30. برادر که در بند خویش است نه برادر و نه خویش است
  31. برای کسی بمیر که برایت تب کند
  32. برخی سخنان سودمندتر است از باران و پارهٔ زیانکارتر از شمشیر بران
  33. بر دوستی دوستان اعتمادی نیست تا چه رسد به تملق دشمنان
  34. بر ده ویران خراج و عشر نباشد
  35. بر سیه‌دل چه سود خواندن وعظ
  36. بر عجز دشمن رحمت مکن که اگر قادر شود بر تو نبخشاید
  37. بر کاری که نفس را از ارتکاب آن منع نتوانی دیگری را عقاب مکن
  38. برکت در حرکت است و سعادت در مجاهدت
  39. برکنده به آن ریش که در دست زنان است
  40. بر گذشته افسوس نمی‌باید خورد
  41. بر نادر حکم نتوان کرد
  42. برهنه فارغ است از دزد و طرار
  43. بزرگواری در حاجت روائی است
  44. بزرگی بایدت بخشندگی کن
  45. بزرگی بعادات پسندیده است
  46. بزرگی بعقل است نه بسال
  47. بزرگی خرج دارد
  48. بزرگی در درویشی است و راحت در قناعت
  49. بزور زر می‌توان از هر گونه خطر گذشت
  50. بسا مراد که در ضمن نامرادی‌ها است
  51. بسخن ابله می‌گیرند آثارها
  52. بسیار بد باشد که از بد بدتر است
  53. بسیار دان بسیار گوی می‌شود
  54. بسیار فرق باشد از اندیشه تا وصول
  55. بعد از خرابی بصره
  56. بعد نومیدی بسی امیدهاست
  57. بفروتنی کسی سزاوار است که گیتی او را برتری داده
  58. بقای سلطنت با کفر ممکن است و با ظلم و بیداد محال
  59. بگرسنگی مردن بهتر که نان فرومایگان خوردن
  60. بگفتهٔ خود کار کن تا بگفتهٔ تو کار کنند
  61. بمرگ خر بود سگ را عروسی
  62. بمرگ عدو شادمانی خطا است
  63. بناکام مردی از آن بهتر که زیر منت و زور رفتن (م)
  64. بنا نهاده دست نرسد و خیر نهاده هر جا که باشد برسد
  65. بنده که بخرند و بفروشند آزادتر از بنده شکم است
  66. بنزدیک من صلح بهتر که جنگ
  67. بنیاد ملک بی‌سر تیغ استوار نیست
  68. بوم از تربیت هزاردستان نشود
  69. بوی مشک پنهان نمی‌ماند
  70. بهترین آثار آثار علم و ادب است
  71. بیک دست نتوان گرفتن دو به
  72. بی‌حیائی بدترین قبایح است
🞻 بی عیب خدا است
  1. بیمار بودن آسان‌تر که بیمارداری کردن
  2. بیماری به از بیکاری است
  3. بی یار وفادار نه از عمر لذتی است و نه در زندگانی راحتی