وقایع اتفاقیه/۱۳
روزنامه وقایع اتّفاقیه بتاریخ جُمعه ۲۳ شهر جمادیالاُخری مطابق سال تنکوزئیل سنه ۱۲۶۷
نمرهٔ سیزدهم هر کس در طهران طالب نُسخهٔ ازین روزنامها باشد در بازار در دکان میرسیّدکاظم بلورفروش فروخته میشود |
قیمت یک نُسخه دهشاهی سه ماه ششهزار دینار ششماه دوازده هزار یکسال دو تومان و چهار هزار |
اخبار داخلهٔ ممالک محرُوسهٔ پادشاهی
دارالخلافهٔ طهران
موکب فیروزی کوکب اعلیحضرت پادشاهی در غرهٔ شهر رجب از مقرّ سلطنت بعزم سیاحت ساحات عراق حرکت میفرمایند و از سمت قزوین تشریففرما خواهند شد
فوج کلهُر که برکاب همایون احضار شُده بودند در ۲۵ اینماه وارد دارالخلافه کردیده و در قصر قاجار از نظر مهراثر پادشاهی کذشته موُرد الطاف ملوکانه کردیدند و انعام در حق آنها مرحمت شد
سوارهٔ چکنی قریب بچهارصد نفر در بیست و هفتم برکاب همایون پیوسته و از نظر اعلیحضرت پادشاهی کذشته مأموُر خدمت خراسان شدند
پانصد نفر سوارهٔ شاهسون بغدادی را که مواجب و تدارکات دادهاند کُلًّا اسبهاشانرا داغ کرده بوُدند و در روز ۲۷ از حضوُر اعلیحضرت پادشاهی و سان امنای دولت علیّه کذشته مقبول و مطبوع افتاده و با کمال خوبی و آراستکی بوُدند
دویست و پنجاه نفر سواره اُصانلوُ را که مواجب داده و اسبهاشانرا داغ کرده بوُدند در ۲۴ ماه از نظر همایون پادشاهی و اُمنای دولت علیّه کذشته سوارهای قابل و با اوضاع درست بودند
فوج دهم خوی که از خراسان مراجعت کرده بودند مواجب و انعام بآنها مرحمت فرموُدند و مُرخص خانه کردیده و در ۲۷ از دارالخلافه روانه شُدند
در روزنامهٔ چند هفته پیش نوشته بودند که دو نفر در ملایر مصاحب زنی بوده و شوهرش را کشتهاند بعد از تحقیق و ثبوُت شرعی که یک نفر از آنها که قاتل و واجبالقتل بود با یک نفر دزد دیکر در پای قاپوق در قصر قاجار بسزای خود رسیدند
و همچنین در هفته کُذشته سه نفر که دُزدی و عمل ناشایسته کرده بودند و بر حسبالقانون شرع مطاع واجبالقتل بوُدند در پای قاپوق دارالخلافه باهره بسزای خود رسیدند
صاحبمنصبان افواج سمنانی و دامغانی و فوج جدید فراهانی که برکاب همایون آمده بودند در روز چهارشنبه ۲۷ همکی از نظر مبارک پادشاهی کذشته مُستحسن و مقبوُل خاطر ملوکانه اُفتاده و حُکم مناصب بهر یک در جای خود مرحمت کردید
مُحمّدتقی خان برادر عالیجاه محمدحسن خان سرتیپ فراهانی را در فوج جدید فراهان منصب سرهنکی مرحمت فرمودند
عالیجاه محمد علیخان جوانشیر سرتیپ فوج اوّل خاصه از تبریز بدارالخلافه آمده در ۲۶ جمادیالثانی وارد دربار همایون شد
مُدتی بود که عمل حساب و مالیات نهاوند مُعوّق و مُختل بوُد و دو سه ساله مالیات آنجا باقی بوُد و محمّدولیخان حاکم آنجا بأهمال و اغفال میکذراند لهذا سرکار اعلیحضرت پادشاهی او را از حکومت معزوُل و حکم باحضارش فرمودند و عالیجاه مهدیقلی خان نایب اجوُدانباشی را بحکومت انجا سرافراز فرمودند و در روز ۲۷ فرمان حکومت باو مرحمت شد
عالیجاه حکیم کازروُنْی طبیب افواج نظام آذربایجان بهمراهی مقرب الخاقان میرزا حسن خان وزیر نظام و حاکم عراق روانهٔ دارالسلطنهٔ تبریز شد
سایر ممالک محروُسه
از خرابی بارندکی و سَیْل در قزوین در روزنامهٔ هفتهٔ کذشته نوشته بودند ولی از مردُم چه قدر تَلَفْ شده باشند معلوم نبود درین هفته نوشتهاند که چون در روز این سَیْل برخواست مردُم خود را بیرون کشیدند و چندان آدم تلف نشده مکر معدوُدی قلیل و خرابی زیاد بخانها رسیده
از تعدّیات نوکرهای یکی از حکّام ولایات بسیار میکویند و تعجُّب است که اینطور آدمها را چرا نکاه میدارد و دخیل کار میکند از جمله روزی چند نفر طفل در میان میدان قُماربازی میکردند و شخصی هم آنجا ایستاده و تماشا میکرده است آدم حاکم آمده او را کرفته است که بازی میکنی و از او پوُل خواسته آن شخص ابا کرده است که من بازی نمیکردم بیحساب چرا مُتعرض من میشوی نشنیده و با همراهان خود او را زده و اذیّت کردهاند و بدینواسطه نزاع و مفسدهٔ هم شده است البتّه حاکم آنجا رفع این تعدیّات را خواهد نمود
از احوالات کرمان از قراریکه در روزنامه نوشته بودند بسیار امن است و سرحدّات آنجا بطوری است که حاجی محمّدکریمخان سرحددار نوشته بود که در منزل چهل پایه چادر زدهایم و آنجا سابقا از دزدی و دستاندازی طایفه بلوچ بطوری بود که کسی جرئت عبور نمیکرد و حال از توقف و اقامت مستحفظین در انجا کمال امنیت از برای عابرین و مترددین حاصل است
در شهر کرمان شال کرمانی از خانه شخص شالبافی دزدیده بودند و در همان روز دو نفر دزد را نوّاب مؤیّدالدوله کرفته سیاست کرده بود و شبِ آنروز بیخبر شال را آورده بخانهٔ صاحبش انداخته بودند و دُزدش معلوم نشده است که بوُده
حکّام و مباشرین سابق کرمان قراری داشتهاند که در املاک خالصهٔ آنجا صیفی میکاشتهاند و برعایای آنجا بطرح میداده و پولش را میکرفتهاند نوّاب مؤیّدالدّوله این بدعت را در هر جای املاک خالصه موقوف کردهاند و ازین رهکذر رفاه کُلّی از برای رعایای آنجا حاصل کردیده
قلعهٔ ایرندکان را عبدالله خان صارمالدّوله در پنجم ماه جمادیالاوّل از تصرُّف محمدعلیخان بلوچ بیرون آورده و به مددخان سپرده است
پیش ازین در کرمان قرار بوده است که هفت عدد پناهآباد و هزار دینار معمول آنجا بوده و لکن رایج دیوان نبوده و برعایا ضرر میرسیده نواب مؤیدالدّوله قرار کذاشتهاند که چهار عدد پناهاباد یکهزار دینار باشد و برای رعایا در دیوان ضرری حاصل نشود ازین رهکذر مردم بسیار رفاه و آسوده شدهاند
از رفقای محمّد عبدالله یزدی که کشته شُد سه نفر فرار کرده شبانه رفته بودند این روزها برکشته به یزد امده باز بنای هرزکی داشتهاند و دو دکان هم در شب بریده بودند شیخعلی خان نایبالحکومهٔ یزد فرستاده بود که آنها را بکیرند یکی فرار کرده بوُد و آن دیکری را کرفته بسزای خود رساندند
از آنجا که اولیای دولت علیّه در امنیّت طرق و شوارع و رفاه و آسایش رعایا و عابرین و مترددین بسیار سعی و اهتمام دارند قدغن نمودهاند که قلعه نهکنبد و حسینآباد که در راه یزد خراب شده بود اباد نمایند شیخعلی خان ادم و عمله کذاشته آب آنجاها را بیرون آوردهاند و بیست خانوار هم در آنجا سکنی دادهاند
از غرایب اُمور در همدان کربلائی فرجالله نامی جولاه شش رأس بُز خریده بوُده به یک تومان و دو هزار دینار صاحب کوسفندان شب پشیمان شده صبح بدر خانهٔ کربلایی فرجالله آمده پول او را رد کرده و بزهای خود را پس کرفته است و در همان ساعت بدون ناخوشی سابق یا حدوث مرضی لاحق کربلائی فرجالله بزمین افتاده و فیالفور فوت کردیده است
در یکی از قراء نزدیکی زنجان برق زده یک نفر آدم و یک رأس اسب را کُشته است یکنفر آدم را هم سوزانده است و لکن نمرده است و برق زده از سه چهار در خانه کذشته و فرو رفته است
اخبار متفرّقهٔ دول خارجه
بتاریخ سیُّم صفر در مملکت چِلِی که در ینکی دنیای جنوبی واقعست زلزلهٔ سخت شده بوده و خانهای بسیار افکنده و بعضی از عمارات دولتی هم دیوارش تَرَکِیدَه بوُد یک دقیقه این زلزله طول کشیده و از قراریکه نوشتهاند در آن نزدیکیها کوه سوزنده بود که شش سال بود که خاموش شده بود یک روز پیش از زلزله باز آتش و سنک کداخته و دود از کوه مزبور شروع بیرون آمدن نمود
یکی از مداخلهای عُمدهٔ ولایت انکلیس که صاحبان املاک دارند شیلات ماهیکیریست خاصه آزاد ماهی که در فصل مُعیّنی از بحر محیط برودخانها بالا میآیند و مُدّتی در میان رودخانها تخم میکذارند و بعد ازان باز به بحر محیط میروند بجهة کثرت صیادان کمان دارند که در بعضی از رودخانها این ماهیها تمام شده باشند از انجهة قدغن شده بود که در وقتی که ماهیها بجهة تخم کذاشتن از رودخانها بالا میایند دام و سایر اسباب ماهیکیری هر چه هست از رودخانها برداشته شود باز هم دیدند که در بعضی رودخانها ماهی کم شد حال از دیوان حکم شده است که زودتر از سالهای سابق اسباب ماهیکیری از رودخانها برداشته شود و هر کس خلاف این حکم را نماید از دولت جریمهٔ زیاد و مؤاخذه خواهد شد
در بعضی ممالک وسط ینکی دنیای جنوبی و شمالی فرنکیها نرفته بودند درین روزها طایفه از فرنکیها بوسط آنولایت رفته و بدشت مُسطّحی هموار رسیدهاند که همه اطرافش کوه بوده و رودخانها و دریاهای زیاد داشته و لکن آب این دریاها راه بیرونرَوْ نداشته عرض و طول این جلکه تخمینا صد و بیست و پنج فرسخ بوُد چونکه آب این دریاها به بحر محیط راه نداشته و کردابهای بسیار در میانشان بوده چنان یافتهاند که از زیر زمین مجری داشته باشد
مملکت ینکی دنیا برودخانهای بزرک مشهور است که بعضی از آنها نیم فرسخ و بعضی یک فرسخ و زیادتر عرض دارند و در روی این رودخانها کشتیهای بُزرک بجهة سیاح و بار تجارتی و غیره کار میکنند و این کشتیها بسیار تُندرَوْ میباشند و بعضی اوقات ناخدایان به حسد یکدیکر بجهة پیشدستی و زوُد بمقصد رسیدن مانند اسبدوانی کشتیها را به تُندی میرانند که به ترکیدن چرخ بخار یا بریک خوردن یا بیکدیکر خوُردن غرق میشوند و رودخانهای بزرک چونکه از جنکلها میکذرند در ایّام سَیْل درختهای بزرک از بیخ کنده شُده و در میان آن رودخانه میافتند و یک سر این درختها در ته آب قایم و محکم میشود و سر دیکر در بالای آب راست میایستد و کشتی اکر باین درختها بخورد سوُراخ یا شکسته شده غرق میکردد در روُزنامهٔ آنجا نوشتهاند که این روزها کشتی از شهر نیوآرلیانس روانه شده کمی راه رفته بود که ناکاه بیکی ازین درختها خوُرده نصف کشتی زیر آب رفت آنها که در سر کشتی بودند در میان آب خفه شدند بعضی به آب افتادند و بعضی در همان اُطاقهای کشتی بودند آب چنان زود بکشتی آمد که مجال بیرون آمدن از کشتی نداشتند یکی از آنها که در میان آب افتاده بود بقدر یک فرسخ شنا کرده تا بخشکی در آمد و صد و سی و پنج نفر در میان آب تلف شده بودند بعد از آنکه کشتی بان درخت خورده بود و پارچه شده یکپارچهاش همراه آب جاری این رودخانه بطرف پائین رفت آنها که در روی کشتی بودند تختهٔ بترکیب کَلَکْ بهم بسته و بآنها سوار شده بسلامت بیروُن آمدند و زن و بچه که همراه داشتند بسلامت در آوردند و طفل کوچک بطور غریب از اطاق کشتی در آورده بودند چونکه بجهة آب راه به اطاق کشتی نبوده و تختهٔ بالای بام آن اطاق را با تَبَرْ بُریده دیده بودند که دو طفل در روی توشک رختخواب خود هستند و توشک آنها در روی آب ایستاده و یکی از آن کودکها هنوز در خواب بوُد دویست نفر در میان این کشتی بودند و بعضی از ممالک کلیفارینا آمده و طلا همراه خود آورده بودند از اینها پارهٔ اشخاص طلا به صاحبمنصبان کشتی سپُرده بودند بسلامت از آب بیروُن آوردند و بعضی که در نزد خود نکاهداشته بوُدند در آب تلف شُد
شخصی در کَلْکَتَهْ سوار بلوُن شده و بهوا رفته بود بار اوّل رفته و بسلامت برکشته بود بار دویُّم بقدر یک رُبع فرسخ بالا رفته بود که بلوُنش در هوا ترکیده بوُد و آن شخص با بلون از هوا بزمین افتاده و نمُرده است امّا بدنش از چوب بلوُن یا از خوردن بزمین سیاه شده و صدمهٔ بسیار خورده و مدهوش کردیده بود بعد از چند مُدّت بحال آمده و خوُب شده است
کلاب سینکْ راجه کشمیر درین اوقات بدیدن فرمانفرمای هندوستان آمده بوُد در کوهستان آن سمت زمستان بسیار سخت و سرد شده بوُده است از کشمیر که به پنجاب میآمدند در کوهها بیشتر از نیم زرع برف بوده است
در خُصوص نهر بزرکی که بنا دارند در پنجاب بسازند یک شاخهٔ آن بسمت لاهوُر میرود و زمینهای آن اطراف را آب میدهد و یک شاخهاش بطرف صبر آن طول این نهر با شعبهایش صد و بیست فرسخ است و در اکثر جاها چنان بزرک میسازند که کشتی در آنجاها تردُّد بکُند و خرج ساختن این نهر را بیشتر از دو کرور پول ایران حساب کردهاند
ژَنَرالْ ناروایز که مدتی وزیر اعظم دولت اسپانیول بوُد درین روزها از منصب خود معزول شده و پادشاه اسپانیول باو حکم کرده است که چندی رفته سیاحت در ممالک فرنکستان نماید و در ولایت اسپانیول تا چند وقت نماند مشارالیه نیز حسبالحکم پادشاه اسپانیول از آنولایت بیرون رفته است و درین اوقات در پاریس پایتخت فرانسه بودَه و در آن ولایات سیاحت مینموده است
درین روزها مابین کشتیبانان بعضی از شهرهای انکلیس و صاحبان کشتی مالالتّجاره حرف مخالف شُده و تفصیل آن در روزنامهٔ هفتهٔ آینده نوشته میشود