ویکی‌نبشته:دفترخانه/بایگانی ۲۰۱۰

Wikimania 2010

English: Wikimania 2010, this year's global event devoted to Wikimedia projects around the globe, is accepting submissions for presentations, workshops, panels, and tutorials related to the Wikimedia projects or free content topics in general. The conference will be held from July 9-11, 2010 in Gdansk, Poland. For more information, check the official Call for Participation. Az1568۳ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۹:۳۸ (UTC)[پاسخ]

فارسی: Please translate this message into your language.

Please help us with transliteration of Persian text in a English book

English: I unfortunutely can´t read and rewrite Persian text in this book: [۱]. (click on source) Can someone help?

Maybe you should tell your opinion in this discussion too. I´m going to do iws among cs and en translations of Khayyam´s poems. Because of this reason I need each one poem on own subpage. Can you split (divide) list of Khayyam´s poems on your wikisource in subpages? Someone can do iws among Persian originals and English translations after this dividing. فارسی: Please translate this message into your language. --Čočkin۹ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۲۹ (UTC)[پاسخ]


منظور مولانا از شعر به عیادت رفتن کر بر همسایه رنجورخویش چه بوده و به چه اشاره دارد ؟

(نبشته) غلط است ـ فارسی را از این خراب‌تر مکنید!

(نوشته) از ترکیب (نو = تازه) و [(اشته / هشته) = (نهاده / نگهداشته شده / زنده / فریز شده) است.
یعنی شما وقتی گفتاری را می‌نویسید، در حقیقت آن گفته را فریز می‌کنید و یا به عبارتی، آن را زنده، نو و تازه نگه‌می‌دارید؛ و تا آن نوشته هست، آن گفته هم به همان شکل باقی خواهد ماند.
در معنای ماده‌ی (نو) گمان نکنم اعتراضی باشد، لکن برای (اشته / هشته) باید بس مثال بیاورم:
(اش) که در اینجا به کسر اول است، فامیل (آش) فارسی و بمعنای (زنده / زندگی) است؛ مثل: (آشتی).
(آشتی) از ترکیب (آشت + تی) = (زندگی آینده) است (یعنی گذشته‌ را فراموش کردن).
[توجه داشته باشید که آن (آش) که می‌خورید، در اصل (با) بوده است ـ مثل (شوربا / ترش‌با / هل‌با (= حلوا) / نان‌با (= نانوا).
توضیح اول اینکه: (هل‌با) اصالتا فارسی‌ست و نام آشی بود که با هل و گلاب و شکر و نشاسته می‌ساختند؛ این کلمه در زبان عربی تبدیل به (حلوا) شد.
توضیح دوم اینکه: عبارت (نانوا) از وقتی رایج شد که فروشندگان آش تصمیم گرفتند نان را هم همراه با آش بفروشند، این بود که فروش (نان و آش) بهم پیوند خورد و ترکیب (نان و با) که بمعنای (نان و آش) است پدید آمد. (نان و با) طی قرنها تبدیل به (نا‌ن‌با) و سپس (نانوا) شد. پس (نانوا = کسی که نان و آش را با هم بفروشد) نه بمعنای کسی که فقط نان می‌پزد.].
کلمه (آش = زنده) بطور مفرد در زبان فارسی نیست اما بصورت مرکب، آنقدر در ترکیبات فارسی هست که اگر بخواهم بخشی از آنها را مرور کنم، هم من از نوشتن خسته خواهم شد و هم شما از خواندن ـ پس به چند مثال کوتاه بسنده می‌کنم:
مثلا (تلاش) که از ترکیب (تل = جدا شدن) و (آش = زندگی) ساخته شده، بمعنای (جدا شدن از زندگی / جان کندن) است نه بمعنای (کوشش).
یا عبارت عامیانه (یواش) که از ترکیب (یاو = نام باستانی آب) و (آش = زنده) و روی هم بمعنای (آب زنده‌‌ای که دارای حرکت باشد) است. پس (یواش) یعنی حرکت کردن مثل آب / آرام / کم صدا.
یا کلمه (بهشت) که از ترکیب (به = نیکو) + (اشت = زندگی) روی هم بمعنای (زندگی نیکو)ست؛ و بسیاری ترکیبات دیگر مثل (کاشت / داشت / برداشت / گذاشت / فرشته / هشته / خورشت / دشت و ...).
چند توضیح (در رابطه با مطالبی که گفتم):
یکی اینکه (عاش) در عربی از ریشه (آش) فارسی است و دلیلش هم اینست که تمام مثالهایی که آوردم مربوط به قبل از هجوم اعراب هستند.
دوم اینکه (طلاق) عربی هم از (تل) فارسی‌ست. و سوم اینکه در فارسی باستان، اگر کلمه‌ای به حرف (ش) ختم می‌شد، یک (ت) هم به آخرش اضافه می‌کردند، مثل (خورشت / بهشت / درشت / کاشت / برداشت / نوشت / کوششت / کنشت...).
و چهارم اینکه: کلمه (نبشتن) غلط است این را ادیبان، بسبب اینکه خودشان را تافته جدا بافته از مردم می‌دانستند ( و می‌دانند) ابداع کردند تا خود را فاضل بنمایانند. ایشان همین حالا هم همینطور هستند و سعی می‌کنند وانمود کنند که از ما بهترانند، و من گناهکار اصلی در تخریب زبان فارسی را همین گروه می‌دانم؛ جالب است که مردم هرگز از ایشان پیروی نکردند و نمی‌کنند، مثلا بیش از هزار سال است که کلمه (سخن) در متون ادب فارسی هست لکن در زبان مردم عادی نیست. بسا این یک امر ناخودآگاه باشد، زیرا (سخن) بمعنای گفتار نیست بلکه بمعنای (سرزنش و ملامت) است و جواب (سخن) پادسخ (= پاسخ) است؛ پس (پاسخ) هم بمعنای (جواب) نیست بلکه (ضد سخن) است؛ مثل (پادزهر / پادگان / پادتک...).
نوشته شده توسط عامر هاشمی (رهگذر)ـ 9 آوریل 2010 عنوان پیوند

Sorry, my persian is not very good, therefore I write in english. I started a discussion here about the copyright of texts published within iran: http://en.wikisource.org/wiki/Wikisource:Scriptorium#Copyright_of_Texts_published_in_Iran

According to the Wikipedia Article (http://en.wikipedia.org/wiki/Copyright_in_Iran). The situation is this:

According to Circular 38a of the U.S. Copyright Office, Iran has no official copyright relations whatsoever with the United States.
Published works originating in Iran thus are not copyrighted in the United States, regardless of the local copyright laws of these countries. See 17 U.S.C. § 104(b), quoted in the Circular. Unpublished works, however, are copyrighted regardless of their origin or of the nationality of the works' authors, as long as they remain unpublished. See 17 U.S.C. § 104(a).

For texts in english I can post them to Enlgish-Wikisource. But for Texts in Persian it would be interesting if I could upload them here. There is a lot of great texts and poetry by Ahmad Shamlou, Sohrab Sepehri, Forrough Farrokhzad, Sadegh Hedayat etc.. It would be great if they could all be uploaded here.

--Helohe۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۶:۱۵ (UTC)[پاسخ]

I replied to your comments on the link you provided above. --یوسف۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۵۸ (UTC)[پاسخ]

Twitter-Bot

Hello everyone,

I'm running a Twitter-Bot that post new text from some Wikisources. I'd like to include the Farsi Wikisource as well. I just need a translation for the following phrase: "$book by $author is now available on the Farsi Wikisource" $book and $author will be substituted by my bot with content from then "new texts" section on your mainpage. Even it it does not have authors on the main page I'd like to have a translation of the complete phrase and if you could provide a translation without the "by $author" part as well. It would be nice if you could explain to me what each part of the sentence means as well so i know how to change by bot to cope with right to left scripts.

Thank you in advance --CK85۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۰۱ (UTC)[پاسخ]

this is the complete translation:

کتاب توسط مؤلف هم‌اکنون در ویکی‌نبشته فارسی موجود است.
this is the word by word translation but in SOV order. (in Persian verb comes at the end of the sentence.):
book = کتاب
by = توسط
author = مؤلف
now = هم‌اکنون
on the = در
wikisource = ویکی‌نبشته
available = موجود
is = است

--یوسف۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۳۴ (UTC)[پاسخ]

will work without the author :"کتاب توسط هم‌اکنون در ویکی‌نبشته فارسی موجود است." Does that mean that? --CK85۱۹ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۵۴ (UTC)[پاسخ]

sorry for the minor screwup, but i'm not familiar with a textbox that's works the other was around and tries to simulate a normal behavior for English at the same time

غزلیات فخرالدین عراقی

شعری در صفحه فخرالدین_عراقی_(غزلیات)/در_جام_جهان_نمای_اول نوشته شده که بسیار کوتاه و نامربوط به غزل اصلی ِ فرخی است. منبعش کجا بوده؟ آیا از حفظ نوشته شده؟ اجازه می خواهم که شعر کامل را نوشته و شعر فعلی را حذف کنم. --Leyth۱۹ دسامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۰۴ (UTC)[پاسخ]

بیانیه های موسوی

چرا بیانیه های موسوی پاک شده؟--Passrain۲۷ اکتبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۶:۲۷ (UTC)[پاسخ]

سوال مهم

سلام اخه این اجازه پدر در قانون چرا با ارای دیوان عالی کشور و فتاوی مراجع معظم تقلید مغایره دختر غیر باکره شوهر نکرده که دیگه اجازه پدر نمیخاد خیلی ماده 1043قانون مدنی مزخرف نوشته خوب کسی جواب داره؟


سلام دوست عزیز مشخصه انسان با ادبی هستید...!! وقتی از قوانین چیزی نمی دونید حق توهین ندارید.... ماده مذکور در قانون مدنی از چند جهت مورد بررسی قرار میگیرد

جوانی که در آستانه ازدواج و انتخاب همسر است شدیدا احتیاج به مشورت و همراهی والدین دارد و آنها را مأمنی برای بیان احساسات و عقایدش می داند، اما در این داستان متأسفانه ملاحظه می شود که پدر خانواده با توجه به اخلاق و روشی که در محیط کارش داشته مستبدانه دستور می دهد؛ و بین ارتش زمان طاغوت و خانواده فرقی نمی گذارد. شاید جمله معروف «ارتش چرا ندارد» هنوز از خاطره ها محو نشده باشد؛ در آن زمان سعی بر این بود یک ارتشی را طوری تربیت کنند که به زیر دست فرمانهای مستبدانه بی چون و چرا صادر نماید ولو بی منطق و ظالمانه باشد؛ و از سوی دیگر نیز به همین گونه تابع مافوق خود باشد. متأسفانه تحت این تعالیم، برخی ارتشیان چنین خصوصیتی پیدا می کردند به طوری که این خصوصیات در تمام شؤون زندگی به صورت یک رفتار پایدار سایه افکنده و بدین گونه احساس تشخّص می نمودند. و حال همین احساس موجب شده که وی در هنگام تنبیه بچه ها، به وسیله پوشیدن چکمه و اونیفورم نظامی، قدرت خود را بنمایاند، و خود را هنوز همان ارتشی جوان و قدرتمند بیابد.

اما از سوی دیگر لازم است در باره نحوه برخورد وی با این ازدواج به خانم «س» یادآور شویم که با تمام این اوصاف، ایشان نباید فقط حرکات نسنجیده و برخوردهای نامعقول پدر را مد نظر قرار دهد.

در ورای چهره خشن و لحن مستبدانه و صدای خشک چکمه ها و فریادهای خشونت آمیز پدر، پیام دیگری می تواند نهفته باشد. پیامی مالامال از عاطفه و دلسوزی و عشق به فرزند. او به مانند هر پدری هرگز نمی خواهد نظاره گر بدبختی فرزندش باشد. قلبش برای دخترش می تپد. فریاد او فغانی است از سالها رنج و تلاش و زحمت که با یک دنیا امید و آرزو کودکش را می پروریده و به روزهای دانشگاه و ازدواج و دیگر موفقیتهای وی فکر می کرده. و اینک آینده دخترش را در میان دو فرهنگ متفاوت، مبهم می بیند. دو فرهنگ و احیانا دو تربیت متفاوت.

به عقیده ما نظریات پدر را در مورد این ازدواج به طور قاطع نمی توان رد کرد. البته نه از دیدگاه مستکبرانه و معیارهای دنیوی مثل ثروت، شهری بودن و اصل و نسبهای کاذب و غیره. در خصوصیات والای این خواستگار جای تردید و انکار وجود ندارد و مشخص است که وی جوانی است مردمی، فداکار و دارای محسنات دیگر که هر یک در جای خود قابل تحسین می باشد. اما برای ازدواج، امر دیگری نیز لازم است و آن متناسب بودن زوجین با یکدیگر است. تناسب خانواده ها، محیط پرورشی و تربیتی، نزدیکی آداب و رسوم و فرهنگها، نوع زندگی و دیدگاههایشان همه و همه در جای خود با اهمیت و تعیین کننده می باشد. بارها شاهد اختلافات و بعضا جدایی زوجهایی بوده ایم که هر دو از صفات حسنه برخوردار بوده اند اما به علت اینکه از نظر ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی با یکدیگر تناسبی نداشته اند و به عبارتی «کفو» یکدیگر نبوده اند، نتوانسته اند همدیگر را درک کنند. البته مواردی نیز دیده می شده است که با چنین شرایطی زوجین در کنار یکدیگر به زندگی سعادتمندانه ای رسیده ولی باید توجه داشت که ازدواج، تنها برقراری ارتباط میان دو نفر نیست بلکه از این طریق دو خانواده و دو فامیل با یکدیگر مرتبط می شوند که عدم تفاهم یا سوء معاشرت اینها با یکدیگر می تواند در جای خود روی زندگی مشترک این زن و شوهر مؤثر باشد. لذا این مطلب نیز باید تا حد امکان مد نظر قرار بگیرد.

به هر حال از مجموعه این سرگذشت و مسائلی که خانم «س» مطرح کرده است به نظر می رسد که این موضوع از ابعاد گوناگونی قابل بررسی است و باید در باره زوایای مختلف آن بدون غلبه احساسات به تفکر و تأمل پرداخت. لذا پیشنهاد می شود که ایشان واقعیتها را بیشتر بنگرد و نیز در مورد روحیات خود بیشتر تأمل کند و با در نظر گرفتن جمیع جهات تصمیم گیری نماید.

و اما پاسخ حقوقی به مشکل ایشان که آیا اصولاً با توجه به عدم رضایت پدر، می تواند با آقای «حبیب» ازدواج نماید یا خیر؟

ماده 1043 قانون مدنی موضوع را در این مورد روشن کرده و چنین بیان می دارد: «نکاح دختر باکره اگر چه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدری او است و هر گاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن

اجازه مضایقه کند اجازه او ساقط و در این صورت دختر می تواند با معرفی کامل مردی که می خواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص(1) به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید».

همان طور که ملاحظه می شود به موجب این قانون دختر بالغه باکره نمی تواند بدون اجازه پدر یا جد پدری اقدام به ازدواج نماید مگر با شرایط و ترتیبات خاص. حال برای روشن شدن چگونگی آن به شرح و بررسی ماده فوق الذکر می پردازیم.

طبق تبصره یک ماده 1210 قانون مدنی که می گوید : «سن بلوغ در پسر پانزده سال تمام قمری و در دختر 9 سال تمام قمری است» دختر در 9 سالگی بالغ محسوب می شود. بر اساس ماده 1043 قانون مدنی بلوغ دختر باکره موجب نمی شود که بتواند بدون اجازه پدر یا جد پدری ازدواج کند. بنابراین دختر باکره در هر سنی باشد ولو به سنین بالا هم رسیده باشد ازدواجش موقوف به اجازه پدر یا جد پدری خواهد بود. اما قانونگذار در اینجا صراحتا بیان داشته که اگر این مخالفت و عدم اجازه، بدون علت موجه باشد، اجازه ساقط می شود. اصولاً این ماده به مصلحت دختر وضع شده است. و بدیهی است که اگر پدر یا جد پدری بخواهد از روی نفع شخصی، یا بی جهت و یا به دلایلی که محکمه پسند نباشد از ازدواج دخترش با شخص معین ممانعت به عمل آورد، مغایر با مصلحت وی است. لذا در این صورت دختر می تواند به دادگاه مراجعه و طی دادخواستی با معرفی کامل مردی که قصد ازدواج با وی را دارد و شرایط نکاح و مهریه ای که بین خود مقرر نموده اند، مجوز ازدواج را تقاضا نماید. و ریاست محترم دادگاه پس از احضار پدر و استماع دلایل وی و رسیدگیهای لازم، تصمیم گیری خواهد نمود. در اینجا پدر به طرق گوناگون ممکن است از دادن اجازه مضایقه کند؛ مثلاً بدون اینکه علتی را بیان نماید ازدواج را اجازه ندهد، یا اینکه به بهانه هایی غیر موجه، از قبیل عدم تحصیلات عالیه، فقیر بودن و غیره اشاره و مخالفت نماید، و یا اینکه هیچ گونه نظر موافق یا مخالفی را ابراز ننماید. در کلیه حالات فوق دادگاه چنین مخالفتی را معتبر ندانسته و اجازه ازدواج دختر با مرد مورد نظر را صادر می نماید. اما چنانچه پدر دلایل موجهی از قبیل اعتیاد مرد به مواد مخدر، مشروبخواری، سرقت، فساد و غیره داشته باشد، دادگاه اجازه ازدواج نخواهد داد.

با توجه به ماده 1043 قانون مدنی راجع به اجازه پدر یا جد پدری در مورد ازدواج دختر بالغه باکره و توضیحاتی که در باره چگونگی آن داده شد، سؤالاتی در ذهن خوانندگان مطرح می گردد که به طور مختصر ذیلاً به آنها اشاره می نماییم:

س ـ آیا دختر می بایست برای

اخذ اجازه، ترتیبی را بین پدر و جد پدری رعایت نماید؟

ج ـ خیر. ماده 1043 قانون مدنی ترتیبی را معین ننموده است. لذا دختر برای اجازه به هر کدام از پدر یا جد پدری می تواند مراجعه کند. و هر یک از آنها مستقلاً می تواند اجازه دهد. و در صورت اخذ اجازه از یکی از آنها، به اجازه دیگری نیاز نیست.

س ـ اگر دختری شوهر کرده

باشد و همچنان باکره مانده و طلاق صورت گرفته یا شوهرش فوت کرده باشد، آیا برای ازدواج بعدی نیاز به اجازه پدر یا جد پدری دارد؟

ج ـ بله. زیرا ماده 1043 قانون مدنی صحت ازدواج بالغه باکره را منوط به اجازه پدر یا جد پدری نموده است. لذا با فرض مسأله فوق، ازدواج قبلی تأثیری در این امر نداشته و برای ازدواج مجدد، همچنان نیاز به اجازه پدر یا جد پدری دارد.

س ـ آیا اجازه پدر یا جد پدری

می تواند کلی باشد یعنی مثلاً به دختر اجازه دهد با هر مردی که می خواهد ازدواج کند؟

ج ـ خیر. اجازه کلی اعتباری ندارد زیرا چنین اجازه ای مغایر با مصلحت و هدف قانونگذار می باشد. لذا اجازه می بایست راجع به شخصی معین باشد که دختر قصد ازدواج با او را دارد.

س ـ چنانچه پدر یا جد پدری

به دختر اجازه ازدواج با شخصی را بدهد، آیا قبل از عقد می تواند از این اجازه عدول کند؟

ج ـ بله. زیرا ممکن است این اجازه به واسطه اطلاعات نادرستی باشد که به وی داده شده است، ولی بعد به واقعیتهایی مثلاً معتاد بودن مرد مورد نظر پی ببرد. در این صورت قبل از عقد می تواند از اجازه خود عدول نموده و مخالفت خود را اعلام نماید.

س ـ چنانچه پدر یا جد پدری

اجازه ازدواج را بدهد، آیا پس از عقد می تواند آن را رد کند؟

ج ـ خیر. زیرا با اجازه پدر، عقد مزبور به طور صحیح منعقد گردیده است. و عقد صحیح را نمی توان رد کرد و باطل نمود.

س ـ اگر دختری بدون اجازه

پدر یا جد پدری و بدون اینکه علت ناموجه بودن مخالفت آنها در محکمه احراز شده باشد، ازدواج کند، وضع چگونه می شود؟

ج ـ در چنین حالتی پدر یا جد پدری می تواند به دادگاه مراجعه و طی دادخواستی، با ذکر دلیل مخالفت خود، ابطال این ازدواج را تقاضا نماید. و دادگاه پس از رسیدگی در صورت احراز موجه بودن دلیل مخالفت پدر یا جد پدری، عقد واقع شده را ابطال خواهد نمود. ولی اگر دختر ثابت نماید که دلیل مخالفت پدر یا جد پدری موجه نیست، دادگاه عقد مزبور را باطل نکرده و حکم به تأیید و صحت آن خواهد داد؛ یعنی ازدواج مذکور را تنفیذ خواهد کرد. و بدین ترتیب اختیار اجازه پدر یا جد پدری را ساقط می نماید.

س ـ در فرض سؤال فوق

چنانچه پدر یا جد پدری با عقد انجام شده موافق باشد، آیا ابتدا می بایست ازدواج مزبور باطل شود و سپس با موافقت پدر یا جد پدری مجددا عقد انجام گیرد؟

ج ـ خیر. کافی است پدر یا جد پدری موافقت خود را با ازدواج انجام شده، اعلام نماید. و در این صورت عقد مزبور تنفیذ می شود.

س ـ در صورتی که دختر برای

اجازه، به پدر یا جد پدری دسترسی نداشته باشد تکلیفش چیست؟

ج ـ ماده 1044 قانون مدنی و تبصره آن در این زمینه چنین مقرر می دارد: «در صورتی که پدر یا جد پدری در محل حاضر نباشد و استیذان از آنها نیز عادتا غیر ممکن بوده و دختر نیز احتیاج به ازدواج داشته باشد، وی می تواند اقدام به ازدواج نماید.»

تبصره ـ «ثبت این ازدواج در دفترخانه منوط به احراز موارد فوق در دادگاه مدنی خاص می باشد.»

بنابراین با توجه به ماده مذکور، چنانچه دختر برای اجازه

ازدواج به پدر و یا جد پدری دسترسی نداشته باشد، مثلاً در خارج از کشور یا در نقطه نامعلومی باشند، احتیاج به هیچ گونه اجازه ای ندارد و در ازدواج خود آزاد است. البته همان طور که در تبصره ماده مزبور ملاحظه می شود، بدوا عدم امکان دسترسی به پدر و جد پدری می بایست در دادگاه احراز شود.

س ـ اگر پدر و جد پدری فوت

کرده باشند، دختر برای ازدواجش از چه کسی باید اجازه بگیرد؟ و آیا در این شرایط به اجازه دادگاه نیاز دارد؟

ج ـ با ملاک از ماده 1044 قانون مدنی که در سؤال قبلی توضیح داده شد، از آنجا که فوت پدر و جد پدری نیز به منزله عدم دسترسی به آنها است و اجازه را غیر ممکن می نماید، در این حالت نیز دختر احتیاج به اجازه فرد یا مرجع دیگری مثل دادگاه ندارد. و خود می تواند مستقلاً برای ازدواجش تصمیم بگیرد.

س ـ چنانچه پدر و جد پدری

مجنون شوند چطور؟

ج ـ مجنون کسی است که از اعتدال روحی، بی بهره و به عبارتی دیوانه باشد. در صورت مجنون بودن پدر و جد پدری، با توجه به همان استدلالهای فوق، دختر می تواند بدون کسب اجازه از کسی، مبادرت به ازدواج نماید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ ماده مزبور دادگاه مدنی خاص را برای مراجعه ذکر کرده است ولی در حال حاضر با تشکیل دادگاههای عمومی، دیگر دادگاهی به نام مدنی خاص وجود ندارد.

اگر سوال دیگه ای داشتید به http://lawyer.blogfa.com مراجعه کنید

حمید ایرانپور

انتقال

سلام دوستان. چرا من اجازه انتقال (تغییر نام) ندارم؟ --یوسف۲۸ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۴۶ (UTC)[پاسخ]

بعد از چهار روز و ده ویرایش این اجازه را می‌گیرید مردتنها۲۹ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۴:۰۹ (UTC)[پاسخ]

بیانیه‌ها و نامه‌ها

آیا بیانیه‌ها و نامه‌های سرگشاده‌ای که افراد معروف به هم می‌نویسند را می‌توان در ویکی نبشته قرار داد؟ مثل این یا بیانیه‌های مایلی‌کهن--همان۲ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۲۱:۵۳ (UTC)[پاسخ]

سلام شعری جایی شنیدم که هرچه دنبال شاعرش گشتم موفق نشدم شعررابصورت کامل بلدنیستم چندمصرع آن این بود همه شب نمازکردن ...........سفرحجازکردن این شعر از ابن یمین است

Wikimania 2009

English: Wikimania 2009, this year's global event devoted to Wikimedia projects around the globe, is accepting submissions for presentations, workshops, panels, posters, open space discussions, and artistic works related to the Wikimedia projects or free content topics in general. The conference will be held from August 26-28 in Buenos Aires, Argentina. For more information, check the official Call for Participation. Cbrown1023۲۲ فوریهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۳۱ (UTC)[پاسخ]

فارسی: Please translate this message into your language. Cbrown1023۲۲ فوریهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۳۱ (UTC)[پاسخ]

Wikimania 2009: Scholarships

English: Wikimania 2009, this year's global event devoted to Wikimedia projects around the globe, is now accepting applications for scholarships to the conference. This year's conference will be handled from August 26-28 in Buenos Aires, Argentina. The scholarship can be used to help offset the costs of travel and registration. For more information, check the official information page. Please remember that the Call for Participation is still open, please submit your papers! Without submissions, Wikimania would not be nearly as fun!

فارسی: Please translate this message into your language. - Rjd0060۹ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۰۲:۲۳ (UTC)[پاسخ]

پروژه های حدید

پروژه های زیر فاقد منع قانونی از نظر حق تکثیر اند. لذا می توانند به ویکی نبشته آورده شوند.

موارد پراکنده:

  1. تفسیر المیزان
  2. معراج السّعاده
  3. مطالب آوای آزاد
  4. ... (فهرست کامل در صفخه ی کاربری من است. Saeed.Veradi۱۶ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۱۴:۳۹ (UTC))[پاسخ]

لطفاً نظر دهید:

  1.   موافق ویکی نبشته بین ویکی های این بنیاد یکی از بالاترین مقام‌ها را دارد. پس باید غنی تر شود
  2.   مخالف وقتی این کتابها در اینترنت موجود و در دسترس اند، چرا بیخود این زحمت را بکشیم؟
منظور از «فاقد منع قانونی از نظر حق تکثیر» چیست؟ اگر یک نفر برای تهیه آنها کاری انجام داده باید اجازه او گرفته شود. --Mmehdi.g۱۰ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۰۴:۵۷ (UTC)[پاسخ]
  1.   موافق هرچند این قبیل کتب در پهنه شبکه بسیار عرضه شده ولی وجود آنها به عنوان منبع بسیار احساس می‌شود. علاوه بر آن نوع پیوندهای مخصوص بین ویکی و ارجاع به سایر منابع که منحصر به عرصه ویکی است، این موجودیت را منحصر بفرد خواهد نمود. God's spirit۲۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۱:۵۲ (UTC)[پاسخ]

یک نظر

به نظر من ویکی مقاله بهتر است.ویکینبشته یکمی قدیمه.مثل پیل و فیل. بنابه دلایلی که آوردید،وکی نوشته عامیانه است.

ویکی مقاله یعنی جایی برای مقالات. در حالی که این سایت هر گونه منبعی را می پذیرد

Saeed.Veradi۱۶ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۱۸ (UTC)[پاسخ]

به نظر من نام «ویکی‌نوشتار» روان‌تر خوانده می‌شود، با گوش آشناتر است و مفهوم کلی را به‌خوبی می‌رساند. Kalagh۲۴ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۵۱ (UTC)[پاسخ]

خطاطی

نخست ازهمه سلام برهمه دست اندر كاران ويكي ــــــ اگربرنامه اي خطاطى يا خوش نويسي رادرصفحه خودجادهيد ويكي ـ ويكي جان ـ خواهدشد(شايد) البته كه قابل گرفتن هم باشد *موفق باشيد* کاربر:212.24.224.18 -امضا نشده.

ویکی‌پدیا قابلیت طراحی پوسته دارد. اگر فونت مناسبش باشد می‌توانی پوسته‌ای بر این اساس طراحی کرد که متن نبشته‌ها به آن خط نمایش داده شود و این اختیار را برای کاربران قرار داد که با دریافت فونت از این پوسته‌ها استفاده کنند. Mmehdi.g۹ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۵۰ (UTC)[پاسخ]
من برای ابیات، این امکان را داشتم با فونت IrabNastaliq.ttf امتحان می‌کردم :کاربر:Mmehdi.g/monobook.css. کاربرانی که عضو شوند می‌توانند با دریافت قلم فوق و کپی کد من در مونوبوک خود بیت‌ها را به فونت نستعلیق بخوانند یا چاپ کنند. ولی ایراداتی دارد که من نتوانستم حلش کنم. نخست اینکه در فایرفاکس ۳ که امتحان کردم خطوط سر جای خود نیستند و دوم اینکه از حالت justify دیگر نمی‌توان استفاده کرد که طول همه ابیات مساوی باشد. در کل به نظرم مشکل کمبود فونت مناسب برای صفحات وب است. Mmehdi.g۹ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۳۰ (UTC)[پاسخ]
به نظر من مشکل چند بعد دارد. نخست آن که قلم‌های فارسی هیچ‌کدام به طور متداول استفاده نمی‌شوند به جز چند مورد معدود، نظیر Tahoma. توجه کنید که استفاده از قلمی که فقط روی یک سیستم عامل به خصوص موجود باشد، یا با نصب یک برنامه خاص (مثلاً Office) یا با نصب توسط خود کاربر (مثلاً قلم‌های برنا) در دسترس باشد، درست نیست. بعد دیگر این که قلم‌هایی که به نظر زیباتر هستند (مثل اکثر قلم‌های برنا و مشابه‌های آن‌ها) فضای تلف شده زیاد دارند. یعنی وقتی شما با فاصله خطوط معمولی می‌نویسید، در عمل فاصله بین خطوط دو برابر چیزی است که این‌جا می‌بینید. برخی قلم‌ها برای این که مشکل فاصله بین خطوط را رفع کنند، خود قلم را کوچک کرده‌اند، که نتیجه این می‌شود که شما اگر قلم را نصب داشته باشید، باید اندازهٔ نوشته را از طریق مرورگر زیاد کنید. برخی وب‌گاه‌ها هم خودشان راساً اندازهٔ قلم را زیاد می‌کنند، که نتیجه‌اش این می‌شود که کسانی که قلم مورد نظر را نصب ندارند، همه‌چیز را به طور آزاردهنده‌ای درشت می‌بینند.
به طور کل، به جز Tahoma قلمی که هم زیبا باشد و هم استاندارد باشد برای فارسی کمتر سراغ دارم. Huji۱۳ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۳۲ (UTC)[پاسخ]
کاملاً صحیح است. --Mmehdi.g۱۴ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۷ (UTC)[پاسخ]

نمایش عجیب

خیلی عجیب است، وقتی وارد سیستم نشده‌ام و ویکی نبشته را نگاه می‌کنم همه چیز را وسط-چین نمایش می‌دهد اما وقتی sign in می‌کنم راست-چین می‌شوند! مشکلی وجود دارد. --Taranet۲ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۱۱ (UTC)[پاسخ]

بله من هم تازه متوجه شدم.در آی ای اینگونه است Mardetanha۲ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۱۵ (UTC)[پاسخ]
علت آن خطای HTML در مدیاویکی:Sitenotice بود که رفع کردم. Huji۱۳ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۵۲ (UTC)[پاسخ]

با توجه به قدمت اوستا بر تورات ورایج بودن نبشته در فارسی وفارس حتما این کلمه فارسی است مثل کلمه تمپ که فارس فسایی نوبتدگانی بمعنای تپه کوچک است دوجزیره تمپ بزرگ وکوچک هم از همین رو.تنپک تمپک هم همینطور

نبشته یعنی چی؟

آقا این عنوان رو از زبان های عهد عتیق پیدا کردید؟

لطفاً نوشتهٔ خودتان را امضا کنید. به نظر می‌رسد هدف از نام‌گذاری این ویکی به صورت «ویکی‌نبشته» (و نه «ویکی مرجع» که حاوی کلمه عربی «مرجع» است) آن بوده که مانند «ویکی‌واژه» و «ویکی‌نسک» نامی تماما فارسی داشته باشد. از نظر من این نام خوب است. Huji۲۶ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۷ (UTC)[پاسخ]
تا آنجایی که من اطلاع دارم نبشتن در اصل نپشتن در زبان پهلوی بوده است و بعد از ورود اعراب به نبشتن تبدیل شده است. و در طول زمان نوشتن هم‌اکنون رایج شده است. به نظر من هم این نام زیبایی است.Pedram.salehpoor۲۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۲۵ (UTC)[پاسخ]
ویکی‌نوشته هم نام زیبایی است، اما معنای «عام» دارد (هر کس که چیزی در ویکی بنویسد حاصل کارش یک ویکی‌نوشته است، مثلاً ویکی‌نوشته‌های پرهام صادقی‌پور ...) لذا استفاده از «نبشته» به جای «نوشته» مزیتی که دارد این است که اسم را «خاص» می‌کند. در هر حال، ویکی‌نبشته همینک به این نام معروف شده، و به نظر من دلیلی برای تغییر آن وجود ندارد. Huji۲۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۱۳ (UTC)[پاسخ]
مشکل اینجاست که خیلی‌ها مثل من وقتی برای اولین‌بار این واژه را می‌بینند ، متوجه معنی این کلمه نمی‌شوند و به سایت مراجعه نمی کنند. "ویکی‌مرجع" مفهوم را بهتر می رساند. درضمن در شرایط کنونی در فارسی که ما صحبت می کنیم کلمه‌ی "مرجع" فارسی‌تر از "نبشته" است.--213.207.218.237۱۸ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۰:۵۵ (UTC)[پاسخ]

شما ظاهرا فراموش کردید که کلمه ی (ویکی) فارسی نیست و اومدین به کلمه ی مرجع گیر دادید؟

درود. ویکی اسم خاص است مرجع که خاص نیست.

بچه ها چرا امضا نمی زنید! D: 46.100.151.160۲۷ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۰۶ (UTC)[پاسخ]

ویکی‌نبشته را اولین بار من برای نام این پروژه برگزیدم (نام دیگر پروژه‌های خواهر ویکی‌پدیا را هم همین‌طور). ویکی‌نبشته را به قیاس با سنگ‌نبشته که در فارسی رایج است برگزیدم که حالت مجموعه‌نوشته‌ها و اسناد را تداعی کند و نام خاصی برای این پروژه شود.--ماني۱۴ ژانویهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۱۴:۲۱ (UTC)[پاسخ]

مولف

بهتر نیست «مولف:» را از سر نبشته‌های افراد برداریم؟ اینطوری می‌توان مستقیما در الگوها با ویکی پدیا و ویکی گفتاورد و غیره پیوندشان زد. ولی اگر «مولف» داشته باشد باید به صورت دستی آن را در الگوها ذکر کنیم.--Taranet۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۳ (UTC)[پاسخ]

یک نیاز دیگر هم این است که در صفحه هر مولف لیست آثارش را قرار دهیم، مثلا اگر کسی دنبال اشعار حافظ باشد از این صفحه باید بتواند آثارش را پیدا کند. --Mmehdi.g۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۲۳ (UTC)[پاسخ]

مخالفی نیست. پس بهتر است یک روبات این دو کار را بکند--Taranet۲ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۱۴ (UTC)[پاسخ]

البته ایراداتی در این کار وجود دارد. فضای اصلی ویکی‌نبشته، همان نبشته‌ها هستند ولی «مولف» یک فضای نام غیر از فضای اصلی می‌باشد. به این ترتیب نویسنده و اثرش چون اطلاعات متفاوتی ارائه می‌کنند در فضایی جدا مطرح می‌شوند. در هنگام جستوجوی پیشرفته این تفاوت را می‌توانید ببینید. فضای نام تنها یک پیشوند برای عنوان نیست. مثل فضای نام «الگو» و فضای نام «رده» که کاملاً کارکردهای متفاوتشان مشهود است. از طرفی به نظر من بدنیست که به ازای هر مولف، تغییر مسیر از فضای اصلی به فضای نام مولف با همان عنوان وجود داشته باشد. --Mmehdi.g۷ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۴۳ (UTC)[پاسخ]
به نظر من هم باید امکان جابجایی از نبشته‌ها به مولف وجود داشته باشد تا خواننده براحتی بتواند آثار دیگر نویسنده را که در اینجا وجود دارد ببیند.Pedram.salehpoor۷ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۲۱ (UTC)[پاسخ]
آه اصلا به فضای نام آن دقت نکرده بودم. راستی اگر به جای «مؤلف»، «مولف» باشد بهتر است--Taranet۷ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۹ (UTC)[پاسخ]

زیرنویس

با توجه به ایجاد زیر‌نویس فیلم لاورز گاید ۳ دو سوال به ذهنم رسید که چون جواب فوری به ذهنم نیامد، گمان کردم بهتر است این‌جا بپرسم.

  1. آیا زیرنویس فیلم‌ها را می‌توان به صورت Copyleft منتشر کرد؟
  2. آیا ویکی‌نبشته جایی برای زیرنویس فیلم‌ها هست؟

Huji۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۴۰ (UTC)[پاسخ]

در مورد مجوز من هنوز نمی‌دانم که آیا این کار بر خلاف قانون است یا نه!؟(ا توجه به کپی‌رایت بودن خود فیلم) ولی بیشتر شبیه ترجمه‌ی یک کتاب است.
در مورد سوال دوم
  1. آیا مورد خاصی از نقض قانون ویکی‌نبشته به نظر شما می‌آید؟
  2. آیا جای دیگری(بهتری) برای این کار مد نظر دارید؟

--Amidelalune۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۳۰ (UTC)[پاسخ]

در مورد این که ناقض قوانین ویکی‌نبشته باشد، باید بگویم که منظور من از پرسیدن این سوال این بود که آیا «ذات» ویکی‌نبشته اجازهٔ چنین چیزی را می‌دهد یا نه؟ اهداف ویکی‌نبشته مقدم بر قوانین آن هستند. با توجه به این که ویکی‌نبشته «an online library of free content publications» است، آیا زیرنویس فیلم را می‌توان یک free content publication تلقی کرد؟ نظر شخصی من منفی است.
در مورد جای بهتر، به گمانم هر جای بهتری که به ذهنم برسد جزو پروژه‌های ویکی‌مدیا نخواهد بود. شاید در wikia بتوان جایی برای آن یافت. Huji۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۴۱ (UTC)[پاسخ]
شاید نتوانستم منظورم را درست برسانم. در مورد آزاد بودن این محتوا من فکر می‌کنم چون یک عده در اینجا آن را به وجود می‌آورند پس محتوای آزاد به حساب می‌آید. پس می‌تواند در پروژه‌های ویکی‌مدیا جایی داشته باشد. دقیقا هدف این کار تولید یک زیرنویس آزاد با مشارکت همه است. ولی اینکه این یک پابلیکیشن است یا نه! من فکر نمی‌کنم پابلیکیشن باشد.
فکر می‌کنم جواب این سوال بیشتر ماجرا را روشن می‌کند: برای ایجاد یک ترجمه‌ی آزاد از یک کتاب به کدام پروژه باید مرجعه کرد؟ ویکی‌نسک یا ویکی‌نبشته؟Amidelalune۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۳۴ (UTC)[پاسخ]
شما باید این کار را در ویکی‌نسک انجام دهید. در اینجا تنها متونی قرار می‌گیرند که پیش از این منتشر شده باشند و هم‌اکنون در دسترسی عمومی قرار گرفته باشند.Pedram.salehpoor۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۳ (UTC)[پاسخ]

اگر میخواهید شخصا اثری را تهیه کنید بایستی از ویکی‌نسک استفاده کنید. شرط اینجا انتشار قبلی آثار است. --کاوه۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۴۸ (UTC)[پاسخ]

یعنی شرط داشتن شابک است؟ ‍Amidelalune۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۳۴ (UTC)[پاسخ]
توجه شما را به این صفحه جلب می‌کنم: http://en.wikisource.org/wiki/Wikisource:Translations
در این مورد نیز همانطور که در بالا گفتم متون باید پیش از این منتشر شده باشد. یعنی متون در زبان اصلی در مالکیت عمومی قرار داشته باشند. در غیر این صورت این کار در اینجا ممکن نیست و باید پیوندی به متن زبان اصلی قرار داده شود. (a single basic translation of a text may be created in wiki fashion, as long as it is linked to source text in the original language).Pedram.salehpoor۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۰۴ (UTC)[پاسخ]
با تشکر متوجه شدم. حتما در اولین فرصت به ویکی‌نسک منتقل خواهد شد. به نظر شما آنجا مشکلی نخواهد داشت؟--Amidelalune۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۰۳ (UTC)[پاسخ]
به گمانم بهتر باشد كه با transwiki به ويکی‌نسک برده شوند. هر زمان آمادهٔ این کار بودید خبر کنید تا انجام دهم. منظور از آمادگی هم این است که در ویکی‌نسک حساب کاربری با همین نام داشته باشید، تا تاریخچه که منتقل شد، به فرد درستی (خودتان) نسبت داده شود Huji۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۴۴ (UTC)[پاسخ]
سلام یک مدت نبودم، بله دوست عزیز در ویکی‌نسک هم با همین نام هستم. با تشکر از زحمات شماAmidelalune۱۵ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۵۱ (UTC)[پاسخ]
انجام شد. زیر‌نویس فیلم لاورز گاید ۳ را ببینید. Huji۱۹ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۳۰ (UTC)[پاسخ]
ضمناً لطفاً در ویکی‌نسک در مورد این که آیا زیرنویس‌ها به ویکی‌نسک تعلق دارند یا نه، در بحث مشارکت کنید. Huji۲۲ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۳۵ (UTC)[پاسخ]

برچسب

آیا روشی مثل برچسب زنی (Tagging) وجود دارد که محتوای آثار را بتوان بر این اساس قابل جستوجو کرد؟ من خودم رده‌بندی را راه حل آن می‌دانم، خواستم اینجا مطرح کنم که ببینم فکر شده از قبل یا کاری درجایی شده؟ مثلا شعری می‌خوانید که موضوع آن «بخشش» است آن وقت آن را در «رده:شعر با موضوع بخشش» قرار دهیم. Mmehdi.g۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۳۹ (UTC)[پاسخ]

فرق اساسی روش برچسب زنی با روش رده‌بندی در این است که اولاً رده ساختار درختی دارد، دوماً رده‌ها با تفکر تعیین می‌شوند، در حالی که برچسب‌ها ساختار درختی ندارند و (اصولاً) بر اساس سلیقهٔ کاربرها ایجاد می‌شوند. بنا بر این، یک نفر ممکن است برای عکسی که یک گوشه‌اش اندکی از برج ایفل پیداست برچسب برج ایفل بزند، یا یک نفر ممکن است برچسبی به صورت «نمای جنوب شرقی برج ایفل» بسازد که فقط برای یک عکس استفاده شود (مثال عکس زدم، چون برچسب‌ها در وبگاه‌های مربوط به تصاویر کاربرد زیادی دارند).
برای ساختارهایی نظیر ویکی‌پدیا و ویکی‌واژه من برچسب زنی را روش مناسبی نمی‌دانم. این‌ها قرار نیست که فقط یک راه حل برای جست و جو و پیدا کردن آسان مطالب ارائه کنند (که کاربرد برچسب است) بلکه قرار است که یک ساختار منطقی برای «مرور» (browse) مطالب‌شان ارائه کنند (که کاربر رده است). Huji۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۵۴ (UTC)[پاسخ]

نامزدی Huji

من خودم را نامزد مدیریت در این ویکی کردم (ویکی‌نبشته:درخواست‌های مدیر شدن/Huji). سابقهٔ من بر عمدهٔ کاربران معدود این ویکی روشن است چون آن‌ها هم مانند من از ویکی‌پدیا آمده‌اند یا این که به طریقی دیگر من را از قبل می‌شناسند. لطفاً موافقت یا مخالفت خود را در آن صفحه اعلام کنید. Huji۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۴۲ (UTC)[پاسخ]

Hello. Please check (and if need be add or correct) the translation of "Wikisource — The Free Library" in your language, in the table at this page. Note: The table is linked to from the circular logo at Wikisource's Multilingual Portal.

Thank you! User:Dovi 17:47, 21 January 2007 (UTC)

نامواره

  زمان تغییر رسیده؟
درباره حفظ یا تغییر نامواره ویکی‌نبشته نظر دهید.

نظرسنجی به زبان‌های دیگر
en es fr he it ja pl


سرگذشت نام مهرشيد در تاريخ ايران