کلیات سعدی/بوستان/باب اول/جهان ای پسر ملک جاوید نیست
جهان ای پسر مُلک جاوید نیست | ز دنیا وفاداری امّید نیست | |||||
نه بر باد رفتی سحرگاه و شام | سریر سلیمان علیهالسلام | |||||
بآخر ندیدی که بر باد رفت | خنک آنکه با دانش و داد رفت | |||||
کسی زین میان گوی دولت ربود | که در بند آسایش خلق بود | |||||
بکار آمد آنها که برداشتند | نه گرد آوریدند و بگذاشتند |
***