کلیات سعدی/بوستان/باب هفتم/مرا در نظامیه ادرار بود

حکایت

  مرا در نظامیه ادرار بود شب و روز تلقین و تکرار بود  
  مر استاد را گفتم ای پر خرد فلان یار بر من حسد می‌برد  
  چو من داد معنی دهم در حدیث برآید بهم اندرون خبیث[۱]  
  شنید این سخن پیشوای ادب بتندی برآشفت و گفت ایعجب  
  حسودی پسندت نیامد ز دوست چه معلوم کردت[۲] که غیبت نکوست؟  
  گر او راه دوزخ گرفت از خسی ازین راه دیگر تو دوری رسی  


  1. این بیت در بیشتر نسخه‌ها نیست.
  2. ندانم که گفتت.